استخاره

هر آنچه که درباره استخاره باید بدانید

استخاره

هر آنچه که درباره استخاره باید بدانید

۴۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استخاره به مشورت با مومنین» ثبت شده است

آنچه از غالب روایات و سنت علمای سلف بر می آید این است که استخاره را باید هر کسی برای خودش انجام بدهد و رجوع به علما در این باره عموما مربوط به کسانی است که از طریقه آن آگاهی ندارند.

همچنین در هیچ یک از دستورات مربوط به انواع استخاره رجوع به دیگری در نظر گرفته نشده است و در هر یک از انواع آن فردی که میخواهد تصمیمی بگیرد باید اعمالی را با شرایطی که اهم آن حضور قلب و طلب خیر از خداوند است انجام دهد.  هرچند رجوع به دیگران برای استخاره و استخاره به نیابت از یگران منعی ندارد و همیشه رواج داشته است.

میتوانید به یکی از شیوه های ذیل استخاره کنید.

 


       3. استخاره با قرآن  (کلیک کنید)

       4. استخاره به اوراق  (کلیک کنید)

       5. استخاره با تسبیح  (کلیک کنید)

       6. استخاره به اعداد  (کلیک کنید)

       7 . نماز استخاره  (کلیک کنید)

حجه الاسلام آل کاظمی:

خانواده ازکارخانه خسته شده بود. گفت برویم سری به منزل آقای پارچینی همسایه قدیم بزنیم. طبق معمول استخاره کردم. استخاره بد آمد. گفتم : استخاره بد آمد. گفتند : میرویم اگر منزل هم نبود تاحرم میرویم و زیارت میکنیم. گفتم بد آمدن استخاره معلوم نیست برای نبودن آنها باشد ممکن است دلیل دیگر داشته باشد. بهرحال آماده شده بودند وراه افتادیم برادر خانم آقانصرالله که آنروزها حدوه دوازهشت سال داشت میهمان ما بود وهمراه ما آمد. رفتیم منزل جدید آقای پارچینی. اتفاقا سید وخانواده همگی منزل بودند واز رفتنما هم خیلی خوشحال شدند. خانمها آنطرف نشستند ما وآقای پارچینی وپسرانش این طرف نشستیم .

برای پذیرائی چائی ومیوه آوردند برای قاچ کردن میوه چاقوهای جدیدی آوردند که فوق العاده تیز بود. چیزی نگشت که ازطرف خانمها سروصدا ودادوفریاد بلند شد معلوم شد برادر خانم آقا نصرالله با چاقو بجای قاچ کردن سیب چهار انگشت خودرا قاچ میکند با عجله دنبال تاکسی رفتیم وبچه را به بیمارستان رساندیم وانگشتان اورا بخیه کردند به خانم گفتم حالا به حکمت استخاره پی بردید؟ درست است که منزل بودند ولی این حادثه درکمین بود اگر به استخاره عمل کرده بودیم این خطر برطرف میشد.

اکثر احادیث و اخبار مربوط به استخاره در باره استخاره هر فرد برای خودش است و استخاره را هر کس بهتر است خودش انجام بدهد چرا که حالت تحیر انسان برای استخاره کردن برای خودش بهتر است بعلاوه اینکه رجوع او به خداوند بدون واسطه ی دیگری هم برکات خودش را دارد. برای استخاره کردن برای خودتان می توانید روی یکی از این هفت شیوه که همگی معتبرند کلیک کنید.

واژه استخاره در منابع نقلی شیعه و اهل سنّت، معمولاً به دو معنا به کار رفته استکه هر کدام بر اساس روایات و احادیث مختلف مورد استفاده قرار گرفته اند و می توان در کل آنها را به دو معنی عام و خاص تقسیم کرد.

 

url

بعنوان اولین سؤال: سبک و روش آقایان در فهم قرآن برای جواب استخاره‌هایی که می‌کنند چگونه است؟ آیا یک استنباط علمی است یا یک حالت روحی خاصی است که برای شخص پیش می‌آید؟

 

من در ابتدا داستانی را (با واسطه) از قول مرحوم کشمیری نقل می‌کنم، شاید جواب سؤال شما هم داده شود. در نجف اشرف افراد زیادی خدمت ایشان می‌رسیدند و استخاره می‌کردند. به ذهن ایشان آمده بود که من خیلی مهم شده‌ام، چون مردم تمام امور زندگی خود را با استخاره‌های من تنظیم می‌کنند. یک روز که مشرف می‌شوند به زیارت حضرت علی(ع) می‌بیند که یک طرف صحن شلوغ است و عده زیادی اطراف یک زن معمولی و بی سواد جمع شده‌اند و از او استخاره می‌خواهند. به زن پیغام می‌دهد بیا من سؤالی دارم. از آن زن می‌پرسد: داستان چیست؟ او می‌گوید: زندگی بسیار سختی داشتم، تا اینکه متوسل به حضرت امیر(ع) یا حضرت ابوالفضل(ع) می‌شود. تردید از من است در آن حالت توسل آقا به من فرمود: «استخاره کن و پول بگیر». گفتم: استخاره بلد نیستم و اصلاً سواد ندارم. حضرت می‌فرمایند: «برو دو فلس بده و یک تسبیح بخر، بعد همین‌طور دانه‌های تسبیح را بشمار ما به تو همه چیز را می‌گوییم». بعد به آقای کشمیری می‌گوید: در گوش من مطالبی گفته می‌شود که منطبق بر زندگی مردم است. غرضم از ذکر این داستان این است که استخاره اصلاً جنبه استدلالی و فکری ندارد.

همه جا اینطور است یا موارد با هم فرق می‌کند؟

نه، ما دو نوع استخار داریم: یک استخاره همان استخاره‌ای است که در کتابهای فقهی پیرامون آن بحث شده و روایت هم دارد و انواع مختلفی هم برشمرده‌اند شده است، این نوع استخاره ممکن است مطابق با زندگی شما باشد و یا نباشد، در این جا نوعی استنباط و فهم از قرآن وجود دارد.

نوع دوم: در این استخاره به بعضی از افراد نوعی اجازه باطنی داده می‌شود که دیگر استدلال ندارد و به فهم و استنباط مربوط نمی‌شود و در اکثر اوقات جواب‌ها کاملاً مطابق با واقع در می‌آید. لذا می‌شود که از یک آیه دو جور مطلب به ذهن استخاره کننده بیاید که هر دو مطلب نیز مطابق با واقع باشد.

آیا به خود شما این اجازه نوع دوم داده شده است؟

بلی؛ یک قضیه‌ای اتفاق افتاد که خیلی قابل توضیح نیست. حتی با یک حالت تندی بعد از مدتی از آن واقعه به من گفته شد: پس دنبال فلان مقام هستی؟ که استخاره نمی‌کنی؟ معنایش این بود که فکر می‌کنی استخاره کردن برایت عیب است. به هر حال برقی زده شد و چون تطابق زیاد بود و تجربه‌های شیرین فراوان، تا کنون ادامه داده‌ام.

پس در استخاره برهان نیست، هم در اصل آن و هم در فهم از آیه؟

بلی همینطور است. در روایات آمده است: آن مطلبی که در قلبت واقع می‌شود، به همان عمل کن. پس مهم همانی است که در ابتدا در قلب واقع می‌شود چه بسا با تأمل و دقت مطلبی به ذهن خطور کند که با آنچه در ابتدا به ذهن آمده مخالف باشد. مهم همان است که ابتدا در قلب واقع می‌شود.

پس گویا یک مقداری هم این امر را تجربی می‌دانید؟

کاملاً درست است. یادم هست یک وقت یکی از آقایان در این نوع استخاره‌ها شُبهه می‌کرد حضرت آیت الله بهجت خدا حفظش کند به من فرمودند: این‌قدر تجربه در استخاره بالاست که حتی اهل سنّت نیز به آن رو آورده‌اند، ولی ما خودمان در آن شک می‌کنیم. به هر حال تجربه در استخاره و مطابقت آن با واقع، به قدری زیاد است که انسان به اطمینان می‌رسد.ما که با استخاره سروکار داریم اگر بخواهیم درباره آن سخن بگوئیم به یک جلسه و دو جلسه تمام نمی‌شود.

اینکه استخاره راه‌گشاست تردیدی در آن نیست، ولی آیا به نظر شما به صلاح است که فرهنگ حاکم و رایج جامعه این باشد که افراد در همان ابتدا برای هر کاری استخاره کنند؟

خیر؛ این کار درست نیست. مورد استخاره تحیر و سرگردانی است. تحیری که نه با عقل و نه با شرع و نه با مشورت و رایزنی حل شود. مثل قرعه، ما در مواردی به قرعه پناه می‌بریم. ولی کجا و در چه مواردی باید از آنها استفاده کرد؟ برای بعضی از مشکلات حل نشدنی قرعه جایز است. استخاره هم همین‌طور، وقتی مشکل حل نشد باید به آن پناه برد.

زمانی که عقل خود من یا دیگران مشکل را حل می‌کند، جای استخاره نیست.

پس شما می‌خواهید بفرمایید: زمانی می‌توان به استخاره توسل جست که راه‌های دیگر طی شده باشد و در واقع استخاره مشروط به زمانی است که فکر و مشورت بشود، ولی نتیجه حاصل نشود، امّا این نکته را نیز دارند که می‌توان در همان وهله اول استخاره کرد؟

موضوع استخاره همان تحیر است. در بعضی از روایات آمده است که در چیزی که نمی‌دانی و متحیر هستی استخاره کن. یک وقت است که راه حلّی نیست، خوب، تحیر پیدا می‌شود و می‌توان به استخاره پناه برد.

یکی از مواردی که در آن استخاره خیلی شایع است مورد ازدواج است، این کار از نظر شما تا چه مقدار صحیح است؟

بلی؛ این سؤال را معمولاً می‌پرسند که در مورد انتخاب همسر ابتدا استخاره کنیم و بعد اقدام یا بعد از آشنایی و دیدن استخاره کنیم. برای مراحل بعد استخاره کنیم؟ به نظر من اشکال ندارد که فرد اول برای این استخاره کند که اگر بروم و ببینم و بعد بخواهم استخار کنم و استخاره خوب نباشد ممکن است کدورتی پیش آید. به هر حال در هر وقت از زمان خواستگاری استخاره اشکالی ندارد. منتهی همه این موارد مربوط به زمان تحیر است.

حال اگر همین فرد برود و تحقیقات لازم و دقیقی انجام دهد و بگویند خوب و مناسب است، امّا باز بگوید: من باید در این مسأله استخاره کنم آیا این درست است؟

بلی؛ چون باز یک تحیری دارد که با این کارها از بین نرفته است؛ مثلاً نمی‌داند فردا چه خواهد شد. گاهی اوقات یک چیزهایی هست که با تحقیق حل نمی‌شود، لذا اگر مقداری سردرگمی و تردید مانده باشد، جای استخاره هست.

گاهی وقتها که با قرآن استخاره می‌کنیم، نمی‌توانیم به یک نتیجه قابل اطمینانی دست بیابیم دلیل آن چیست؟

معلوم می‌شود که این فرد نه اجازه استخاره به‌صورت خاص را دارد قبلاً توضیح دادم و نه ادله عمومی استخاره بدرد وی می‌خورد. این فرد باید به دیگران مراجعه کند. من بزرگانی را می‌شناختم که برای خودشان استخاره نمی‌کردند. مرحوم علّامه طباطبایی برای خود ما استخاره می‌کردند؛ ولی برای خودش استخاره نمی‌کرد و به مرحوم آقای قاضی عمو زاده‌شان می‌گفتند تا برایشان استخاره کند.

مرحوم آقای «فکور» در بین ما از همه بهتر استخاره می‌گرفت؛ امّا اگر خودش استخاره نیاز داشت به آقای غروی می‌گفت تا برای او استخاره بگیرد. می‌خواهم این را بگویم که حتّی افرادی که خودشان اهل فن بودند، استخاره خویش را به دیگران می‌دادند.

گاهی اوقات به هنگام استخاره با قرآن در وهله اول مطلبی به ذهن می‌آید، ولی ب کمی دقت و تأمل مطالب دیگری به ذهن می‌آید در این باره توضیح دهید.

کسانی که برای استخاره اجازه خاص دارند تا آنجایی که من مطّلع هستم معمولاً به شک نمی‌افتند؛ یعنی همان چیزی که اول به ذهنشان القا می‌شود، همان است. در بعضی از روایات هم هست: «ما وَقَعَ فی قَلبک یعنی آنچه در قلبت واقع شود». اینها جنبه استدلال ندارد، بلکه اشراقی است. حال اگر کسی هم اجازه نداشته باشد، باز باید به همان مطلب اولی که به ذهنش می‌آید، عمل کند و استخاره وی مشکلی ندارد.

گاهی اوقات پسندیده بودن عملی به خوبی و روشنی معلوم است؛ امّا شخص برای اطمینان قلب و اینکه بداند خداوند نظرش چیست، استخاره می‌کند و واقعاً هم اگر استخاره بد آمد عمل نمی‌کند؛ یعنی فرد می‌خواهد واقع را به‌دست آورد؛ آیا در چنین مواردی استخاره درست است؟

این در صورتی است که شخص احتمال می‌دهد در مقدّمات علم خود؛ یعنی چیزهایی که باعث شده وی به آن نتیجه برسد؛ خطا کرده باشد. خوب اینجا جای استخاره است؛ مثلاً تحقیق کرده، به نتیجه هم رسیده است؛ ولی احتمال می‌دهد که در مقدّمات عمل خویش مقصّر باشد و درست مقدمات را فراهم نکرده است؛ چون تحیر و دو‌دلی پیش می‌آید، جای استخاره است.

دانشجویی استخاره می‌کند که اگر من در فلان رشته کارشناسی ارشد شرکت کنم، قبول می‌شوم یا نه، یا این درست است؟

این استخاره نیست، بلکه فال است و با قرآن تفأل خوب نیست و در کافی هم روایت داریم که: «لا تتفأّلوا بالقرآن؛ با قرآن تفأل نزنید».

بالاخره من دانشجو اگر بخواهم وقت بگذارم، هزینه دارد. حال آیا این مقرون به صرفه هست یا نه؟

بلی این استخاره درست است. در حقیقت سؤال این است: آیا ارزش دارد من این کار را انجام بدهم یا خیر؟ دنبال فال گرفتن نیست کار خود را ارزیابی می‌کند؛ البته در این استخاره موفقیت یا عدم موفقیت هم فهمیده می‌شود. در تفأل فرد نمی‌خواهد کاری انجام دهد؛ بلکه فقط یک پیش‌گویی است و انجام این عمل با قرآن کار درستی نیست.

بعضی برای انجام کاری مثلاً مسافرت استخاره می‌کنند و بد می‌آید، بعد استخاره به خلاف یعنی ترک مسافرت می‌کنند. این شیوه چگونه است؟ لطفاً توضیح دهید.

در استخاره با قرآن که در آن همه چیز روشن و معلوم است و به شما گفته شده یا این کار موفقیت دارد یا ندارد و گاهی تا حدّ الزام راه را برای شما روشن کرده است. اینجا معنا ندارد که استخاره برای ترک گرفته شود؛ امّا در استخاره با تسبیح، چون لزومش خیلی فهمیده نمی‌شود و فقط فهمیده می‌شود، فلان عمل خوب یا بد است، اشکالی ندارد که استخاره به ترک نیز گرفته شود.

آیا به زمان خاصّی هم برای استخاره معتقد هستید؟

من به زمان خاصّی برای استخاره معتقد نیستم و آقای طباطبایی نیز معتقد نبودند؛ امّا در ایامی مثل عاشورا یا ماه رمضان، سعی می‌کنم استخاره نکنم.

آیا می توان استخاره کرد؛ ولی به آن عمل نکرد و خلاف آن را انجام داد؟

از نظر فقهی هیچ اشکالی ندارد که انسان برخلاف استخاره عمل کند، برای اینکه استخاره نه جزو واجبات است و نه جزو وظایف. ولی به دو جهت خوب است که انسان مخالفت نکند:

اول اینکه استخاره به نوعی مشورت با حضرت حقّ است، ما وقتی استخاره می‌کنیم به این معناست که از خدا راه حلّ می‌خواهیم آن وقت بیاییم و بی‌اعتنایی کنیم! قبح و زشتی این عمل را انسان می‌فهمد.

دوم اینکه در روایات آمده است: اگر استخاره کردید و خواستید به آن عمل نکنید، صدقه بدهید و با توجه به اینکه موارد صدقه یا برای کمک به فقراست و یا برای دفع بلا و…؛ به نظر می‌رسد دادن صدقه در این جا، برای دفع بلا باشد؛ یعنی در خلاف استخاره عمل کردن، توقع بلا هست، لذا با صدقه دادن آن بلا دفع می‌شود.

آیا می‌توان در یک مورد چند مرتبه استخاره کرد؟

خیر؛ ولی اگر شرایط عوض شود و در اثر آن، موضوع مورد نظر که برایش استخاره شده نیز تغییر کند، می‌توان استخاره را تکرار کرد؛ وگرنه دو مرتبه استخاره در یک موضوع کار خوبی نیست. گویا این فرد می‌خواهد به خدا بگوید: شاید درست جواب نداده‌ای و تأمّل بیشتری کن! اینگونه برداشت، بسیار کار نادرست و تفکّر اشتباهی است.

و در آن چند فائده است :
اول : به خط شیخ سعید شهید، محمد بن مکى (حشره اللّه تعالى مع الشهدا الاولین )، دیدم که هرگاه شخصى در چاره امرى متحیر باشد و نداند چه باید کرد، عمل کند به این خبر که در کتاب محمد بن جریر طبرى که مسمى است به کتاب الاداب الحمیدة دیدم که روح بن الحارث ، از پدرش ، از جدش ‍ روایت کرده است که فرزندان خود را وصیت کرد و گفت :
هرگاه امر عظیمى احدى از شما را روى دهد، یا حادثه باعث غم او گردد، باید که با وضو بخوابد در فراش و لحاف طاهرى و تنها بخوابد، و پهلوى زنى نخوابد، و در وقت خوابیدن ، سوره والشمس و اللیل هر یک را هفت مرتبه بخواند، پس بگوید اللّهمّ اجعل لى من امرى هذا فرجا و بخوابد، پس شخصى به خواب او مى آید در شب اول یا سوم یا پنجم ، و گمان دارم که هفتم را نیز گفت ، و به او مى گوید که فرج از این غم و دلگیرى و الم در چه چیز است .
انس که راوى حدیث است گفت : مرا دردى عارض شد و علاجش را ندانستم ، پس این عمل را به جا آوردم ، و چون به خواب رفتم دیدم دو کس ‍ نزدیک من پیدا شدند، و یکى نزد سر من نشست و دیگرى نزد پاهاى من ، پس یکى به دیگرى گفت : تمام بدنش را دست بمال و احساس مرض بکن ، پس چون دستش به موضعى از سر من رسید گفت : در این جا حجامت کن و متراش و سریشمى یا چیزى بر آن بمالد که بچسبد، پس به من گفت : او یا هر دو که ضم کن با آن انجیر و زیتون را، چون بیدار شدم همان موضع را حجامت کردم و صحت یافتم ، و جماعت بسیارى را تعلیم کردم و به عمل آوردند و شفا یافتند.
و شیخ طبرسى (رحمه اللّه ) نیز در مکارم الاخلاق روایت کرده است که هر که را امرى عارض شود که موجب همّ او گردد و خواهد چاره خود را در آن کار بداند، باید که در وقت خواب سوره والشمس و سوره واللیل هر یک را هفت مرتبه بخواند، تا آن که در خواب مردى را ببیند که چاره او را تعلیم او نماید.
و شیخ مفید (قدس اللّه روحه ) در کتاب اختصاص از حضرت امام موسى (علیه السلام ) به سند معتبر روایت کرده است کههر که را به سوى خدا حاجتى باشد و خواهد که ما را در خواب ببیند و جاى خود را در آخرت بداند در سه شب با غسل بخوابد و با خدا مناجات کند و به ما متوسل شود و ما را در درگاه خدا شفیع گرداند، تا آن که ما را در خواب ببیند و به جاجت خود برسد.
و شیخ محمد بن هارون تلعکبرى (رحمه اللّه ) در کتاب مجموع الدعوات روایت کرده است که هر که خواهد حضرت رسالت پناه (صلى اللّه علیه و آله ) را در خواب ببیند در شب جمعه بعد از نماز مغرب مشغول نوافل گردد، و با کسى سخن نگوید تا نماز خفتن را به جا آورد، و بعد از آن دو رکعت نماز بکند، و در هر رکعت بعد از سوره حمد سه مرتبه سوره قل هو اللّه احد بخواند، پس دو رکعت دیگر نماز بکند، و در هر رکعت بعد از حمد هفت مرتبه سوره قل هواللّه احد بخواند.
و بعد از سلام نماز به سجده رود و صلوات بر محمد و آل محمد، هفت مرتبه بفرستد و هفت مرتبه بگوید: سبحان اللّه و الحمدللّه و لا اله الاّ اللّه و اللّه اکبر و لاحول و لاقوة الاّ باللّه پس سر از سجده بردارد و درست بنشیند و دستها را بلند کند و بگوید: یا حىّ یا قیوم یا ذالجلال و الاکرام یا اله الاولین و الاخرین یا رحمن الدنیا و الاخرة و رحیمهما یا ربّ یا ربّ
پس برخیزد و دستها را بلند کند و بگوید: یا ربّ یا ربّ یا ربّ، یا عظیم الجلال یا عظیم الجلال یا عظیم الجلال ، یا بدیع الکمال ، یا کریم الفعال ، یا کثیر النّوال ، یا دائم الافضال ، یا کبیر، یا متعال ، یا اول بلا مثال ، یا قیّوم بغیر زوال ، یا واحد بلا انتقال ، یا شدید المحال ، یا رازق الخلائق على کلّ حال ، ارنى وجه حبیبى و حبیبک محمد صلّى اللّه علیه و آله منامى ، یا ذاالجلال و الاکرام پس رو به قبله بخوابد بر دست راست و مشغول صلوات بر محمد و آل محمد باشد تا به خواب رود، که انشا اللّه آن حضرت را در خواب مى بیند.
مؤ لف گوید: که در کتاب بحارالانوار روایت اول را بطریق دیگر مسبوطتر از آنچه مذکور شد روایت کرده ام  و در این رساله به مناسبت مذکور شد.
دوم : از اخبار سابقه معلوم شد که عمده در استخاره آن است که آدمى در امور دنیا و آخرت اعتماد بر عقل ناقص خود نکند، و باید که در جمیع امور توکل بر جناب مقدس الهى کند، و معترف باشد که من بنده عاجز جاهل ضعیفم و خداوند کریم رحیم عالم قادر مهربانى دارم که اعرف است به مصالح من از من و از جمیع مخلوقات ، و امور خود را به او گذاشته ام و خیر خود را از او مى طلبم .
پس توسل نماید به لطف و مرحمت خداوند کریم با غسل و نماز و دعاها که در ابواب سابقه گذشت ، پس شروع کند در آن کار و آنچه روى دهد به آن راضى باشد و خیر خود را در آن بداند هر چند موافق خواهش او نباشد.
و بعد از آن استخاره با دل خود است چنانچه گذشت . و بعد از آن مشورت کردن با مؤ منان است . و بعد از آن استخاره به رقاع و بنادق است ، یا تفال به قرآن مجید یا به تسبیح . و ظاهرا همه خوب است ، اگر چه بعضى از علما صور اخیره را منع کرده اند چنانچه سابقا مذکور شد.
اما ظاهر آن است که غیر استخاره مطلقه که در باب اول ذکر کردیم در جایى صورت دارد که ترددى در آن باشد، نه در امرى که خیریت آن ظاهرا بر آدمى معلوم باشد و ترددى در آن نداشته باشد، و نه در امور مستحبه و راجحه که خوبى آن شرعا معلوم باشد، مگر آن که ترددى در انواع آن داشته باشد، و در امور واجبه مطلقه استخاره کردن صورت ندارد بلکه مشروع نیست ، و همچنین در امر حرام استخاره جائز نیست ، اما استخاره مطلقه در همه امور خوب است ، مگر در امر حرام که در آن جا مطلقا استخاره مشروع نیست .
چنانچه شیخ مفید (علیه الرحمة والرضوان ) در جواب مسائل عزیة فرموده است : که هرگاه بنده مؤ من را دو امر در خاطر خطور کند از مصالح دنیاى او که در آنها متردد باشد، مانند سفر کردن و اقامت نمودن یا نکاح کردن یا برده خریدن و امثال اینها، سنت است که بدون استخاره متوجه آن اعمال نشود، و بعد از استخاره اگر یکى از آنها نزد او ارجح گردد به آن عمل کند، و اگر هیچ یک راجح نشود توکل کند بر خدا و یکى از آنها را به عمل آورد که انشا اللّه خیر او در آن است .
و سزاوار نیست استخاره در امرى که حق تعالى نهى از آن کرده است ، و از براى کردن فعلى واجب استخاره نمى باشد، و استخاره در امور مباحه مى باشد، یا در میان دو امر سنت که هر دو را با هم به عمل نتواند آورد، مانند جهاد سنت و حج سنت . یا آن که مردد باشد میان زیارت دو امام معصوم (علیهم السلام ) یا میان صله دو برادر مؤ من که هر دو را نتواند به عمل آورد و از این باب امور.
سوم : بعضى از علما دغدغه کرده اند در استخاره کردن از براى دیگرى ، زیرا که در روایاتى که سابقا مذکور شد در هیچ یک وکالت مذکور نبود.
و سید بن طاووس (رضى اللّه عنه ) تجویز نموده و فرموده است که داخل است در عمومات قضاى حوائج مؤ منان .
و ایضا ممکن است که استخاره کننده این را حاجت خود قرار دهد و قصد کند که به او بگویم بکن خوب است یا نه ، و اگر چه عمومات وکالت دور نیست که شامل استخاره باشد، اما احوط آن است که صاحب حاجت خود متوجه استخاره شود، زیرا که هر که اضطرارش بیشتر است توسل او به جناب مقدس الهى بیشتر مى باشد. و اگر فعل غیر در این باب قائم مقام فعل او مى بود مى بایست با این احادیث بسیار که در این باب وارد شده است در یک حدیث اشعارى به این بفرمایند.
و ایضا با آن توجه و التفات و مرحمتى که ائمه ما (صلوات اللّه علیهم ) نسبت به موالى و شیعیان خود داشتند یک مرتبه براى یکى از ایشان استخاره بفرمایند، و با آن گستاخیها و بى آدابیها که فدویان و موالیان ایشان نسبت به جناب ایشان مى کردند در یک حدیث مذکور شود که یکى از ایشان این استدعا از خدمت ایشان کرده باشند.
و یک جهت نوشتن فقیر، این رساله وافیه را این است که برادران ایمانى بر اخبار و اثار ائمه طاهرین و پیشوایان دین (صلوات اللّه علیهم اجمعین ) که در این باب وارد شده مطلع شوند، و کیفیت انواع استخاره را بدانند که به هر نحو که خواهند در حوائخ خود به استخاره متوسل شوند، و در همه امور اعتماد بر پروردگار خود نمایند، و بدانند که خداوند رحیم در فیض خود را بر روى بندگان گناهکار نبسته و همه را در جمیع امور به درگاه خود خوانده و گناه عاصیان را مانع لطف و احسان خود نگردانیده .
ملتمس از عمل کنندگان به این رساله آن که این مجرم عاصى را در حال حیات و بعد از وفات به دعاى خیر یاد نمایند، و بر سهو و خطا که لازم غیر معصومین (علیهم السلام ) است مؤ اخذه ننمایند، و با توزع بال و تشتت احوال و وفور اشغال در چند شب از لیالى ماه مبارک رمضان سنه هزار و صد و چهار هجرى نوشته شد.
والحمدللّه اولا و آخرا، والصلاة على سید المرسلین محمد و عترته المقدسین ، و لعنة اللّه على اعدائهم اجمعین .
و تمام شد استنساخ کتاب با تحقیق و تعلیق و استخراج مصادر احادیث و روایات از کتب منقول از آن بر دست این فقیر عاصى سید مهدى رجائى در روز اول ماه مبارک رمضان سنه هزار و چهار صد و هفت هجرى قمرى در شهر مقدس قم عش آل محمد و حرم اهل بیت (سلام اللّه علیهم اجمعین .(

آن چند قسم است :


اول :

شیخ طبرسى (رحمة اللّه علیه ) در مکارم الاخلاق از عبدالرحمن بن سیابه روایت کرده است ، که در سالى رفتم به مکه معظه و با خود متاعى برده بودم و آن متاع در آن سال کساد بود و کسى به هم نرسید که بخرد، بعضى از اصحاب ما گفتند: که متاع را به مصر بفرست و به کوفه برمگردان ، و بعضى گفتند: که به یمن بفرست ، پس رفتم به خدمت حضرت امام موسى کاظم (علیه السلام ) بعد از آن که از منى به مکه مراجعت کرده بودیم و احوال خود را عرض کردم و پرسیدم که شما چه مى فرمائید؟
حضرت فرمود که قرعه بزن میان مصر و یمن و تفویض کن امر خود را به خدا و اسم هر شهر که بیرون آید متاع خود را به آنجا بفرست ، گفتم فداى تو شوم چگونه قرعه بزنم ؟
فرمود: که در یک رقعه بنویس بسم اللّه الرحمن الرحیم اللّهمّ انت [انّه لااله خ ل ] اللّه لا اله الاّ انت عالم الغیب و الشّهادة انت العالم و انا المتعلّم ، فانظرلى فى اىّ الامرین خیر لى حتى اتوکّل علیک فیه و اعمل [فاعمل خ ل ] به پس بنویس مصر انشا اللّه .
پس در رقعه دیگر همان دعا را بنویس ، پس بنویس یمن انشا اللّه ، پس در رقعه سوم باز همان دعا را بنویس ، و بعد از آن بنویس یحبس المتاع و لایبعث الى بلد منهما یعنى : حبس کنم متاع را و به هیچ یک از آن دو شهر نفرستم ، پس رقعه ها را جمع کن و به یکى از برادران مؤ من خود بده که در جائى پنهان کند از تو، پس دست خود را در آنجا داخل کن و هر یک از آن رقعه ها که به دستت مى آید بیرون بیاور و بر خدا توکل کن ، و به آنچه در آن رقعه هست ، عمل کن که انشا اللّه خیر تو در آن است .

و سید بن طاووس و اکثر متاخرین علما (رحمة اللّه علیهم ) این نوع را بهترین استخارات مى دانند.
و در کتاب احتجاج منقول است که حمیرى عریضه نوشت به خدمت حضرت صاحب (علیه السلام ) و پرسید که اگر کسى در امرى متردد شود میان کردن و نکردن و دو انگشتر بگیرد و بر یکى بنویسد بکن و بر دیگرى مکن ، پس هر دو را پنهان کند و چندین مرتبه طلب خیر خود را از حق تعالى بکند، پس یکى از آنها را بیرون آورد و به آن عمل کند آیا حکم استخاره دارد؟ حضرت در جواب نوشتند: که آنچه عالم اهل بیت (علیهم السلام ) در باب استخاره مقرر فرموده نماز کردن و رقعه ها نوشتن است ، یعنى : چنان باید کرد.
مؤ لف گوید: که این نوع از استخاره به چند طریق وارد شده :

 

 

 

 

 

 

 

 

برای دانلود کلیک کنید