استخاره

هر آنچه که درباره استخاره باید بدانید

استخاره

هر آنچه که درباره استخاره باید بدانید

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فتح الابواب» ثبت شده است

حجه الاسلام آل کاظمی:

خانواده ازکارخانه خسته شده بود. گفت برویم سری به منزل آقای پارچینی همسایه قدیم بزنیم. طبق معمول استخاره کردم. استخاره بد آمد. گفتم : استخاره بد آمد. گفتند : میرویم اگر منزل هم نبود تاحرم میرویم و زیارت میکنیم. گفتم بد آمدن استخاره معلوم نیست برای نبودن آنها باشد ممکن است دلیل دیگر داشته باشد. بهرحال آماده شده بودند وراه افتادیم برادر خانم آقانصرالله که آنروزها حدوه دوازهشت سال داشت میهمان ما بود وهمراه ما آمد. رفتیم منزل جدید آقای پارچینی. اتفاقا سید وخانواده همگی منزل بودند واز رفتنما هم خیلی خوشحال شدند. خانمها آنطرف نشستند ما وآقای پارچینی وپسرانش این طرف نشستیم .

برای پذیرائی چائی ومیوه آوردند برای قاچ کردن میوه چاقوهای جدیدی آوردند که فوق العاده تیز بود. چیزی نگشت که ازطرف خانمها سروصدا ودادوفریاد بلند شد معلوم شد برادر خانم آقا نصرالله با چاقو بجای قاچ کردن سیب چهار انگشت خودرا قاچ میکند با عجله دنبال تاکسی رفتیم وبچه را به بیمارستان رساندیم وانگشتان اورا بخیه کردند به خانم گفتم حالا به حکمت استخاره پی بردید؟ درست است که منزل بودند ولی این حادثه درکمین بود اگر به استخاره عمل کرده بودیم این خطر برطرف میشد.

اکثر احادیث و اخبار مربوط به استخاره در باره استخاره هر فرد برای خودش است و استخاره را هر کس بهتر است خودش انجام بدهد چرا که حالت تحیر انسان برای استخاره کردن برای خودش بهتر است بعلاوه اینکه رجوع او به خداوند بدون واسطه ی دیگری هم برکات خودش را دارد. برای استخاره کردن برای خودتان می توانید روی یکی از این هفت شیوه که همگی معتبرند کلیک کنید.

 

مرحوم «سیّد بن طاووس» در کتاب «فتح الأبواب» نقل کرده است که براى استخاره، قرآن را برمى دارى و نخست این دعا را مى خوانى:
 
اَللّهُمَّ إِنْ کانَ فِی قَضائِکَ وَقَدَرِکَ، أَنْ تَمُنَّ عَلى اُمَّةِ نَبِیِّکَ، بِظُهُورِ وَلیِّکَ
خدایا اگر قضا و قَدَرت این است که با ظهور ولیّت و فرزند پیامبرت بر امّت رسول خدا
وَابْنِ بِنْتِ نَبِیِّکَ، فَعَجِّلْ ذلِکَ وَسَهِّلْهُ وَیَسِّرْهُ وَکَمِّلْهُ، و اَخْرِجْ لِی آیَةً
منّت گذارى، پس در ظهورش تعجیل و راهش را سهل و آسان قرار ده و براى من آیه اى بیرون آور
اَسْتَدِلُّ بِها عَلى أَمر فَأَئْتَمِرَ، أوْ نَهْـى فَأَنْتَهی فِی عافِیَـة.
که یا در آن امرى باشد که انجامش دهم و یا نهى باشد که ترکش کنم به عافیت و تندرستى.

سپس حاجت و مشکل خود را عنوان مى کنى و آنگاه قرآن را مى گشایى، پس از آن هفت ورق مى زنى، در ورق هفتم، صفحه سمت چپ، هفت سطر را بشمار و در سطر هفتم مطلب خویش را از آن آیه، دریاب.

فتح الابواب، صفحه 278

کتاب «فتح الأبواب بین ذوى الألباب و بین ربّ الأرباب» اثر سید رضى الدین، على بن طاووس حلى (سید بن طاووس 589 - 664 هجرى) است.

 

موضوع‏:

اثبات جواز و مشروعیت استخاره و انواع آن و استدلال‏هاى مخالفین و جواب آنها

 

پیشینه‏:

پیرامون مسئله استخاره و جواز و ترغیب به آن نزدیک به 30 عنوان کتاب نوشته شده و به صورت متفرقه نیز در بسیارى از کتب ادعیه و روایى باب‏هایى به این موضوع اختصاص یافته است. اولین کتابى که در این موضوع و به صورت مستقل نوشته شده کتاب «الاستخارة» از محمد بن مسعود عیاشى، از بزرگان قرن سوم و صاحب تفسیر معروف عیاشى است. پس از او، احمد بن سلیمان بصرى معروف به زبیرى شافعى متوفاى اوایل قرن چهارم هجرى کتابى با عنوان «الاستخارة و الاستشارة» تألیف نمود. از این دو کتاب تنها نامشان به ما رسیده و اصل کتابها در حوادث تاریخ از بین رفته‏اند. سومین اثر در این موضوع، کتاب شریف «فتح الأبواب» از سید ابن طاووس است.این کتاب، اولین کتاب در این موضوع مى‏باشد که به دست ما رسیده است. بزرگان دیگرى پس از سید ابن طاووس در این خصوص دست به تألیف زده‏اند که بیشتر آنان از متأخرین مى ‏باشند.

 

انگیزه نگارش‏:

سید بنابر آنچه روش او در اکثر کتابهایش مى‏باشد در مقدمه کتاب موضوع آن را توضیح داده و انگیزه خود را نیز از تألیف آن کتاب بیان کرده است. سید ابتدا توضیحى در معناى استخاره و دلیل عقلى بر نیکو بودن آن داده که: چطور ممکن است مشاوره با هر عاقل و حکیم و پیامبر و وصى و...ستوده باشد، اما مشورت با خداى عالِم به سرانجام انسانها و عالَم، که به غیب و شهود آگاه است ستوده نباشد ؟ ! من نیز براى اثبات رجحان استخاره این کتاب را به رشته تحریر درآوردم. سید انگیزه خود را اینطور بیان مى‏کند که: «در 24 رجب 642 هجرى انگیزه‏اى قوى در خود احساس کردم براى نوشتن این کتاب و فهمیدم که این از عنایات الهى است به من که کتابى در موضوع استخاره بنویسم و هیچکس را سراغ ندارم که قبل از من نوشته باشد...که حجتى از جانب خدا باشد بر هر کس آن را ببیند تا مشاوره با خدا را در تمام مسائل دنیایى و اخروى خویش مقدم کند.

 

ارزش و اعتبار

سید عبدالله شبّر در «إرشاد المستبصر فی الاستخارات» مى‏گوید: «من بجز علامه یگانه زمان، عالم ربانى و کسى که مثل او را سراغ نداریم، یعنى سید على بن طاووس، کسى را سراغ ندارم که در موضوع استخاره کتابى نوشته باشد که عطش جوینده را پاسخگو باشد و انسان را بى‏نیاز از کتابى دیگر در این موضوع نماید. از نکات مهم این کتاب آن است که سید آیات و روایات را نقل کرده و اقوال را رد یا تأیید نموده و در کنار آنها تجارب خویش را از استخاره آورده و نکات ظریفى پیرامون استخاره و مداومت بر آن ذکر کرده که حاکى از مواظبت همیشگى او بر استخاره است و نویسنده کتاب به مضمون آن اعتقاد کامل داشته و همیشه با دقت به آن عمل نموده است.

 

ترتیب ابواب‏

مؤلف، کتاب خویش را به یک مقدمه و 24 باب تقسیم کرده است.

مقدمه:

شامل توضیحاتى در معناى استخاره و ارزش آن است و اینکه کسى که مى‏تواند با خدا مشورت نماید اگر آن را ترک کرد سزاوار سرزنش است و انگیزه تألیف کتاب و فهرست ابواب آن است.

ابواب کتاب شامل:

1 - از باب اول تا باب هفتم، ادله عقلى و نقلى بر استخاره و اینکه استخاره تنها در مباحات نیست و فتاواى اصحاب برجواز آن.

2 - از باب هشتم تا باب بیست و یکم، انواع استخاره و ادعیه آنها و بهترین نوع استخاره طبق روایات (استخاره ذات الرقاع).

3 - باب بیست و دوم، در استخاره براى دیگران است و اصل جواز آن.

4 - باب بیست و سوم، ادله منکرین عمل به استخاره و جواب آنها.

5 - باب بیست و چهارم، در اینکه انسان در امور عقلى و نقلى باید به خدا و پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله اقتدا کند، چرا که اکثر مردم با اینکه عقل دارند خلاف راه صحیح را مى‏پیمایند و اینکه انسان نباید به دنبال رضایت مردم باشد، بلکه تلاش کند رضاى الهى را به دست آورد.

توصیه آیت الله جوادی آملی درباره استخاره

 

گاهی بین دو کار مخیر یا مردد می شویم و نمی‌دانیم کدام حق و کدام باطل است. وجود مبارک امام باقر(ع) فرمود شما همه امورتان همانند عقاید، اخلاق، گفتار و اعمال تان را بر قرآن کریم عرضه کنید و اهل تفسیر باشید، نه استخاره.
خیلی به ما دستور استخاره ندادند. استخاره کردن دو قسم است. یک دعای مخصوص استخاره است که ابتدا و انتهای آن نور است و در دعای سی‌وسوم صحیفه سجادیه هست. هر کسی تصمیم گرفت کاری را انجام دهد، اگرچه به حسب ظاهر خیر است، اما خیر آن را از خدا بخواهد و همین طور وارد کار نشود.
این یک دستور اکید اسلامی است و جزء سنن ما می باشد و بسیار کار خوبی است.
دعای استخاره و 'طَلَب خیر کردن' یعنی خدایا! من درمورد این کار فکر کردم و چون دیدم که به حسب ظاهر مصلحت است، انجام می دهم. من که از عواقب آن خبر ندارم و تو خیر مرا در این کار قرار بده.
اما آن استخاره که انسان قبل از این که فکر و مشورت کند و قبل از این که آن را مورد ارزیابی قرار دهد، فورا به قرآن تفال بزند، این کار را خیلی به ما دستور ندادند. البته در موقع حیرت که انسان واقعا متحیر شد، آن یک راه دیگری است.
بنابر این اولا آن دعای استخاره فراموشمان نشود. ثانیا در هر کاری فکر و تدبّر و مشورت و ارزیابی و تعقّل باشد و ثالثا اگر واقعاً متحیّر شدیم که کدام کار برای ما صحیح و کدام کار ناروا، آن وقت به قرآن استخاره می کنیم.
وجود مبارک امام باقر(ع) فرمود مهم تر از استخاره، 'تفسیر' است. شما تمام کارهایتان را بر قرآن عرضه کنید. چه این آراء و اندیشه ها متضارب و متعارض و مختلف باشد و چه یک اندیشه باشد، شما این را بر قرآن عرضه کنید و ببینید آیا مطالب و معارف قرآنی و معانی قرآنی آن را امضاء می کند. بنابراین برای همه ما - حالا توده مردم که مقدورشان نیست- که در حوزه و دانشگاه هستیم، آشنایی با یک دوره از قرآن کریم لازم می شود.
حالا یک وقت کسی مانند علامه طباطبایی (رضوان الله علیه) جزء نوادر است ولی این که خطوط کلی قرآن و ترجمه اش را بفهمیم و یا از گزیده تفسیر با خبر باشیم،‌ خیلی سخت نیست. وقتی این ترازو را فهمیدیم،‌ آن وقت این عقاید را با این ترازو می سنجیم.
این که وجود مبارک امام باقر (ع) فرمود خودتان را با قرآن بسنجید، یعنی آن بحث تنها مخصوص فقیه و اصولی نیست و مخصوص روایات متعارض یا روایت بی معارض نیست، بلکه جمیع عقاید، شئون، اخلاق، اوصاف و افعال را باید بر قرآن عرضه کرد. پس اگر کسی قرآن را نداند، یعنی ترازو ندارد و نمی داند چگونه ترازو را به کار ببرد و عقاید و اخلاق را با چه چیزی بسنجد.
برای شهادت امام باقر(ع) جامه مشکی پوشیدن و عزاداری خوب است و ثواب دارد اما ما باید اصل فرمایش حضرت را عمل کنیم. فرمود خودتان را چه در مسائل فردی، چه در مسائل جمعی بر قرآن عرضه کنید و با قرآن بسنجید. این از آن وصایای برجسته وجود مبارک امام باقر (ع) است و ما باید این فکر را زنده نگه داریم.

 

بنقل از سایت عصر شیعه