بعنوان اولین سؤال: سبک و روش آقایان در فهم قرآن برای جواب استخارههایی که میکنند چگونه است؟ آیا یک استنباط علمی است یا یک حالت روحی خاصی است که برای شخص پیش میآید؟
من در ابتدا داستانی را (با واسطه) از قول مرحوم کشمیری نقل میکنم، شاید جواب سؤال شما هم داده شود. در نجف اشرف افراد زیادی خدمت ایشان میرسیدند و استخاره میکردند. به ذهن ایشان آمده بود که من خیلی مهم شدهام، چون مردم تمام امور زندگی خود را با استخارههای من تنظیم میکنند. یک روز که مشرف میشوند به زیارت حضرت علی(ع) میبیند که یک طرف صحن شلوغ است و عده زیادی اطراف یک زن معمولی و بی سواد جمع شدهاند و از او استخاره میخواهند. به زن پیغام میدهد بیا من سؤالی دارم. از آن زن میپرسد: داستان چیست؟ او میگوید: زندگی بسیار سختی داشتم، تا اینکه متوسل به حضرت امیر(ع) یا حضرت ابوالفضل(ع) میشود. تردید از من است در آن حالت توسل آقا به من فرمود: «استخاره کن و پول بگیر». گفتم: استخاره بلد نیستم و اصلاً سواد ندارم. حضرت میفرمایند: «برو دو فلس بده و یک تسبیح بخر، بعد همینطور دانههای تسبیح را بشمار ما به تو همه چیز را میگوییم». بعد به آقای کشمیری میگوید: در گوش من مطالبی گفته میشود که منطبق بر زندگی مردم است. غرضم از ذکر این داستان این است که استخاره اصلاً جنبه استدلالی و فکری ندارد.
همه جا اینطور است یا موارد با هم فرق میکند؟
نه، ما دو نوع استخار داریم: یک استخاره همان استخارهای است که در کتابهای فقهی پیرامون آن بحث شده و روایت هم دارد و انواع مختلفی هم برشمردهاند شده است، این نوع استخاره ممکن است مطابق با زندگی شما باشد و یا نباشد، در این جا نوعی استنباط و فهم از قرآن وجود دارد.
نوع دوم: در این استخاره به بعضی از افراد نوعی اجازه باطنی داده میشود که دیگر استدلال ندارد و به فهم و استنباط مربوط نمیشود و در اکثر اوقات جوابها کاملاً مطابق با واقع در میآید. لذا میشود که از یک آیه دو جور مطلب به ذهن استخاره کننده بیاید که هر دو مطلب نیز مطابق با واقع باشد.
آیا به خود شما این اجازه نوع دوم داده شده است؟
بلی؛ یک قضیهای اتفاق افتاد که خیلی قابل توضیح نیست. حتی با یک حالت تندی بعد از مدتی از آن واقعه به من گفته شد: پس دنبال فلان مقام هستی؟ که استخاره نمیکنی؟ معنایش این بود که فکر میکنی استخاره کردن برایت عیب است. به هر حال برقی زده شد و چون تطابق زیاد بود و تجربههای شیرین فراوان، تا کنون ادامه دادهام.
پس در استخاره برهان نیست، هم در اصل آن و هم در فهم از آیه؟
بلی همینطور است. در روایات آمده است: آن مطلبی که در قلبت واقع میشود، به همان عمل کن. پس مهم همانی است که در ابتدا در قلب واقع میشود چه بسا با تأمل و دقت مطلبی به ذهن خطور کند که با آنچه در ابتدا به ذهن آمده مخالف باشد. مهم همان است که ابتدا در قلب واقع میشود.
پس گویا یک مقداری هم این امر را تجربی میدانید؟
کاملاً درست است. یادم هست یک وقت یکی از آقایان در این نوع استخارهها شُبهه میکرد حضرت آیت الله بهجت خدا حفظش کند به من فرمودند: اینقدر تجربه در استخاره بالاست که حتی اهل سنّت نیز به آن رو آوردهاند، ولی ما خودمان در آن شک میکنیم. به هر حال تجربه در استخاره و مطابقت آن با واقع، به قدری زیاد است که انسان به اطمینان میرسد.ما که با استخاره سروکار داریم اگر بخواهیم درباره آن سخن بگوئیم به یک جلسه و دو جلسه تمام نمیشود.
اینکه استخاره راهگشاست تردیدی در آن نیست، ولی آیا به نظر شما به صلاح است که فرهنگ حاکم و رایج جامعه این باشد که افراد در همان ابتدا برای هر کاری استخاره کنند؟
خیر؛ این کار درست نیست. مورد استخاره تحیر و سرگردانی است. تحیری که نه با عقل و نه با شرع و نه با مشورت و رایزنی حل شود. مثل قرعه، ما در مواردی به قرعه پناه میبریم. ولی کجا و در چه مواردی باید از آنها استفاده کرد؟ برای بعضی از مشکلات حل نشدنی قرعه جایز است. استخاره هم همینطور، وقتی مشکل حل نشد باید به آن پناه برد.
زمانی که عقل خود من یا دیگران مشکل را حل میکند، جای استخاره نیست.
پس شما میخواهید بفرمایید: زمانی میتوان به استخاره توسل جست که راههای دیگر طی شده باشد و در واقع استخاره مشروط به زمانی است که فکر و مشورت بشود، ولی نتیجه حاصل نشود، امّا این نکته را نیز دارند که میتوان در همان وهله اول استخاره کرد؟
موضوع استخاره همان تحیر است. در بعضی از روایات آمده است که در چیزی که نمیدانی و متحیر هستی استخاره کن. یک وقت است که راه حلّی نیست، خوب، تحیر پیدا میشود و میتوان به استخاره پناه برد.
یکی از مواردی که در آن استخاره خیلی شایع است مورد ازدواج است، این کار از نظر شما تا چه مقدار صحیح است؟
بلی؛ این سؤال را معمولاً میپرسند که در مورد انتخاب همسر ابتدا استخاره کنیم و بعد اقدام یا بعد از آشنایی و دیدن استخاره کنیم. برای مراحل بعد استخاره کنیم؟ به نظر من اشکال ندارد که فرد اول برای این استخاره کند که اگر بروم و ببینم و بعد بخواهم استخار کنم و استخاره خوب نباشد ممکن است کدورتی پیش آید. به هر حال در هر وقت از زمان خواستگاری استخاره اشکالی ندارد. منتهی همه این موارد مربوط به زمان تحیر است.
حال اگر همین فرد برود و تحقیقات لازم و دقیقی انجام دهد و بگویند خوب و مناسب است، امّا باز بگوید: من باید در این مسأله استخاره کنم آیا این درست است؟
بلی؛ چون باز یک تحیری دارد که با این کارها از بین نرفته است؛ مثلاً نمیداند فردا چه خواهد شد. گاهی اوقات یک چیزهایی هست که با تحقیق حل نمیشود، لذا اگر مقداری سردرگمی و تردید مانده باشد، جای استخاره هست.
گاهی وقتها که با قرآن استخاره میکنیم، نمیتوانیم به یک نتیجه قابل اطمینانی دست بیابیم دلیل آن چیست؟
معلوم میشود که این فرد نه اجازه استخاره بهصورت خاص را دارد قبلاً توضیح دادم و نه ادله عمومی استخاره بدرد وی میخورد. این فرد باید به دیگران مراجعه کند. من بزرگانی را میشناختم که برای خودشان استخاره نمیکردند. مرحوم علّامه طباطبایی برای خود ما استخاره میکردند؛ ولی برای خودش استخاره نمیکرد و به مرحوم آقای قاضی عمو زادهشان میگفتند تا برایشان استخاره کند.
مرحوم آقای «فکور» در بین ما از همه بهتر استخاره میگرفت؛ امّا اگر خودش استخاره نیاز داشت به آقای غروی میگفت تا برای او استخاره بگیرد. میخواهم این را بگویم که حتّی افرادی که خودشان اهل فن بودند، استخاره خویش را به دیگران میدادند.
گاهی اوقات به هنگام استخاره با قرآن در وهله اول مطلبی به ذهن میآید، ولی ب کمی دقت و تأمل مطالب دیگری به ذهن میآید در این باره توضیح دهید.
کسانی که برای استخاره اجازه خاص دارند تا آنجایی که من مطّلع هستم معمولاً به شک نمیافتند؛ یعنی همان چیزی که اول به ذهنشان القا میشود، همان است. در بعضی از روایات هم هست: «ما وَقَعَ فی قَلبک یعنی آنچه در قلبت واقع شود». اینها جنبه استدلال ندارد، بلکه اشراقی است. حال اگر کسی هم اجازه نداشته باشد، باز باید به همان مطلب اولی که به ذهنش میآید، عمل کند و استخاره وی مشکلی ندارد.
گاهی اوقات پسندیده بودن عملی به خوبی و روشنی معلوم است؛ امّا شخص برای اطمینان قلب و اینکه بداند خداوند نظرش چیست، استخاره میکند و واقعاً هم اگر استخاره بد آمد عمل نمیکند؛ یعنی فرد میخواهد واقع را بهدست آورد؛ آیا در چنین مواردی استخاره درست است؟
این در صورتی است که شخص احتمال میدهد در مقدّمات علم خود؛ یعنی چیزهایی که باعث شده وی به آن نتیجه برسد؛ خطا کرده باشد. خوب اینجا جای استخاره است؛ مثلاً تحقیق کرده، به نتیجه هم رسیده است؛ ولی احتمال میدهد که در مقدّمات عمل خویش مقصّر باشد و درست مقدمات را فراهم نکرده است؛ چون تحیر و دودلی پیش میآید، جای استخاره است.
دانشجویی استخاره میکند که اگر من در فلان رشته کارشناسی ارشد شرکت کنم، قبول میشوم یا نه، یا این درست است؟
این استخاره نیست، بلکه فال است و با قرآن تفأل خوب نیست و در کافی هم روایت داریم که: «لا تتفأّلوا بالقرآن؛ با قرآن تفأل نزنید».
بالاخره من دانشجو اگر بخواهم وقت بگذارم، هزینه دارد. حال آیا این مقرون به صرفه هست یا نه؟
بلی این استخاره درست است. در حقیقت سؤال این است: آیا ارزش دارد من این کار را انجام بدهم یا خیر؟ دنبال فال گرفتن نیست کار خود را ارزیابی میکند؛ البته در این استخاره موفقیت یا عدم موفقیت هم فهمیده میشود. در تفأل فرد نمیخواهد کاری انجام دهد؛ بلکه فقط یک پیشگویی است و انجام این عمل با قرآن کار درستی نیست.
بعضی برای انجام کاری مثلاً مسافرت استخاره میکنند و بد میآید، بعد استخاره به خلاف یعنی ترک مسافرت میکنند. این شیوه چگونه است؟ لطفاً توضیح دهید.
در استخاره با قرآن که در آن همه چیز روشن و معلوم است و به شما گفته شده یا این کار موفقیت دارد یا ندارد و گاهی تا حدّ الزام راه را برای شما روشن کرده است. اینجا معنا ندارد که استخاره برای ترک گرفته شود؛ امّا در استخاره با تسبیح، چون لزومش خیلی فهمیده نمیشود و فقط فهمیده میشود، فلان عمل خوب یا بد است، اشکالی ندارد که استخاره به ترک نیز گرفته شود.
آیا به زمان خاصّی هم برای استخاره معتقد هستید؟
من به زمان خاصّی برای استخاره معتقد نیستم و آقای طباطبایی نیز معتقد نبودند؛ امّا در ایامی مثل عاشورا یا ماه رمضان، سعی میکنم استخاره نکنم.
آیا می توان استخاره کرد؛ ولی به آن عمل نکرد و خلاف آن را انجام داد؟
از نظر فقهی هیچ اشکالی ندارد که انسان برخلاف استخاره عمل کند، برای اینکه استخاره نه جزو واجبات است و نه جزو وظایف. ولی به دو جهت خوب است که انسان مخالفت نکند:
اول اینکه استخاره به نوعی مشورت با حضرت حقّ است، ما وقتی استخاره میکنیم به این معناست که از خدا راه حلّ میخواهیم آن وقت بیاییم و بیاعتنایی کنیم! قبح و زشتی این عمل را انسان میفهمد.
دوم اینکه در روایات آمده است: اگر استخاره کردید و خواستید به آن عمل نکنید، صدقه بدهید و با توجه به اینکه موارد صدقه یا برای کمک به فقراست و یا برای دفع بلا و…؛ به نظر میرسد دادن صدقه در این جا، برای دفع بلا باشد؛ یعنی در خلاف استخاره عمل کردن، توقع بلا هست، لذا با صدقه دادن آن بلا دفع میشود.
آیا میتوان در یک مورد چند مرتبه استخاره کرد؟
خیر؛ ولی اگر شرایط عوض شود و در اثر آن، موضوع مورد نظر که برایش استخاره شده نیز تغییر کند، میتوان استخاره را تکرار کرد؛ وگرنه دو مرتبه استخاره در یک موضوع کار خوبی نیست. گویا این فرد میخواهد به خدا بگوید: شاید درست جواب ندادهای و تأمّل بیشتری کن! اینگونه برداشت، بسیار کار نادرست و تفکّر اشتباهی است.
- ۱۲ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۳۱