استخاره

هر آنچه که درباره استخاره باید بدانید

استخاره

هر آنچه که درباره استخاره باید بدانید

۱۴ مطلب با موضوع «خودتان استخاره کنید» ثبت شده است

آن چند قسم است :


اول :

شیخ طبرسى (رحمة اللّه علیه ) در مکارم الاخلاق از عبدالرحمن بن سیابه روایت کرده است ، که در سالى رفتم به مکه معظه و با خود متاعى برده بودم و آن متاع در آن سال کساد بود و کسى به هم نرسید که بخرد، بعضى از اصحاب ما گفتند: که متاع را به مصر بفرست و به کوفه برمگردان ، و بعضى گفتند: که به یمن بفرست ، پس رفتم به خدمت حضرت امام موسى کاظم (علیه السلام ) بعد از آن که از منى به مکه مراجعت کرده بودیم و احوال خود را عرض کردم و پرسیدم که شما چه مى فرمائید؟
حضرت فرمود که قرعه بزن میان مصر و یمن و تفویض کن امر خود را به خدا و اسم هر شهر که بیرون آید متاع خود را به آنجا بفرست ، گفتم فداى تو شوم چگونه قرعه بزنم ؟
فرمود: که در یک رقعه بنویس بسم اللّه الرحمن الرحیم اللّهمّ انت [انّه لااله خ ل ] اللّه لا اله الاّ انت عالم الغیب و الشّهادة انت العالم و انا المتعلّم ، فانظرلى فى اىّ الامرین خیر لى حتى اتوکّل علیک فیه و اعمل [فاعمل خ ل ] به پس بنویس مصر انشا اللّه .
پس در رقعه دیگر همان دعا را بنویس ، پس بنویس یمن انشا اللّه ، پس در رقعه سوم باز همان دعا را بنویس ، و بعد از آن بنویس یحبس المتاع و لایبعث الى بلد منهما یعنى : حبس کنم متاع را و به هیچ یک از آن دو شهر نفرستم ، پس رقعه ها را جمع کن و به یکى از برادران مؤ من خود بده که در جائى پنهان کند از تو، پس دست خود را در آنجا داخل کن و هر یک از آن رقعه ها که به دستت مى آید بیرون بیاور و بر خدا توکل کن ، و به آنچه در آن رقعه هست ، عمل کن که انشا اللّه خیر تو در آن است .

و سید بن طاووس و اکثر متاخرین علما (رحمة اللّه علیهم ) این نوع را بهترین استخارات مى دانند.
و در کتاب احتجاج منقول است که حمیرى عریضه نوشت به خدمت حضرت صاحب (علیه السلام ) و پرسید که اگر کسى در امرى متردد شود میان کردن و نکردن و دو انگشتر بگیرد و بر یکى بنویسد بکن و بر دیگرى مکن ، پس هر دو را پنهان کند و چندین مرتبه طلب خیر خود را از حق تعالى بکند، پس یکى از آنها را بیرون آورد و به آن عمل کند آیا حکم استخاره دارد؟ حضرت در جواب نوشتند: که آنچه عالم اهل بیت (علیهم السلام ) در باب استخاره مقرر فرموده نماز کردن و رقعه ها نوشتن است ، یعنى : چنان باید کرد.
مؤ لف گوید: که این نوع از استخاره به چند طریق وارد شده :

علامه حلى (قدس اللّه روحه ) در کتاب منهاج الصلاح از پدر بزرگوار خود سدیدالدین یوسف (رحمه اللّه ) روایت کرده است ، و او از حضرت صاحب الزمان (صلوات اللّه علیه ) روایت کرده ، که چون در امرى کسى خواهد استخاره کند سوره فاتحه را ده مرتبه مى خواند و به سه مرتبه و به یک مرتبه نیز اکتفا مى تواند کرد، پس ده مرتبه سوره انا انزلناه را مى خواند، پس این دعا را سه مرتبه مى خواند:
اللّهمّ انّى استخیرک لعلمک بعواقب الامور، و استشیرک لحسن ظنّى بک فى المامول و المحذور. اللّهمّ ان کان الامر الفلانىّ ممّا قد نیطت بالبرکة اعجازه و بوادیه ، و حفّت بالکرامة ایامه و لیالیه ، فخرلى فیه خیرة تردّ شموسه ذلولا، و تقعض ایامه سرورا، اللّهمّ امّا امر فا تمر، و امّا نهى فانتهى ، اللّهمّ انّى استخیرک برحمتک خیرة فى عافیة
پس قصد مى کند که اگر این امر براى من خوب است طاق مى آید، و اگر بد است جفت مى آید یا برعکس ، پس قطعه از تسبیح را مى گیرد و مى شمارد تا معلوم شود که طاق است یا جفت است .
و سید (قدس سره ) در فتح الابواب گفته است که یافتم به خط برادر صالح پسندیده محمد بن محمد حسینى آوى خدا سعادتش را مضاعف گرداند و مشرف گرداند خاتمه او را: که روایت رسیده است از حضرت صادق (صلوات اللّه علیه ) که هر که خواهد طلب خیر خود از خدا بکند، پس سوره حمد و انا انزلناه را هر یک ده مرتبه بخواند، پس سه مرتبه این دعا را بخواند، و آن دعاى سابق را ذکر کرده است ، پس گفته است که کفّى از سنگ ریزه یا تسبیح بگیرد، و سید گفته است که مراد آن است که قصد کند که اگر طاق باشد بکن و اگر جفت باشد مکن .

کلینى (رحمه اللّه ) از حضرت صادق (علیه السلام ) روایت کرده است که تفال مکن به قرآن .
مشایخ ما (رحمة اللّه علیهم ) این حدیث را تاویل مى کردند که مراد نهى از فال گشودن از قرآن است که احوال آینده را از آیات مناسبه استنباط کنند، چنانچه بعضى از جهّال این را وسیله روزى خود کرده به این نحو مردم را فریب مى دهند.
و به خاطر قاصر فقیر مى رسد که ممکن است که مراد نهى از تفال و تطیرى باشد که اکثر خلق از دیدن و شنیدن بعضى امور مى کنند، و بعضى را بر خود مبارک و بعضى را شوم مى گیرند، مانند صداى کلاغ و جغد و دیدن بعضى از حیوانات و غیر آن در افتتاح سفر و احوال دیگر. یعنى از شنیدن بعضى از آیات کریمه فال نیک و فال بد مى گیرند، و شاید یک حکمتش این باشد که باعث کم اعتقادى مردم به قرآن کریم نگردد اگر موافق نیفتد.
و استخاره به قرآن مجید به چندین طریق معروف است و در بعضى از کتب مذکور است :

بیان نوع دوم استخاره است که بعد از عمل استخاره رجوع به قلب خود کند و آنچه در خاطرش رجحان به هم رسانیده به آن عمل نماید.
چنانچه شیخ طوسى (قدس اللّه روحه ) در کتاب اقتصاد گفته است : که کسى که اراده امرى کند سنت است که غسل کند و دو رکعت نماز به جا آورد، و بعد از آن به سجده رود و صد مرتبه بگوید استخیراللّه تعالى فى جمیع امورى کلّها خیرة فى عافیة پس آنچه در دلش افتد به آن عمل کند.
و کلینى و شیخ و سید و طبرسى (رحمة اللّه علیهم ) به سند کالصحیح روایت کرده اند که ابن اسباط اراده مصر داشت و در راه دریا و صحرا متردد بود، حضرت امام رضا (صلوات اللّه علیه ) فرمود: که برو به سجده در غیر وقت نماز واجب ، و دو رکعت نماز بکن ، و صد مرتبه طلب خیر خود از خدا بکن ، و آنچه در دلت مى افتد به آن عمل کن .

 

 

 

 

 

 

کیفیت استخاره به قرآن در ساعاتى از ایّام هفته

بدانکه ما در باب ششم بعضى از استخارات را ذکر خواهیم کرد و بدان نیز که مرحوم محدّث کاشانى در تقویم المحسنین براى استخاره به قرآن مجید در ایّام هفته ساعاتى نقل کرده و گفته اختیار این مطلب بنابر مشهور است و اگر چه یافت نشده بر آن حدیثى از اهل بیت علیهم السلام پس گفته روز یکشنبه نیک است تا ظهر پس از عصر تا مغرب روز دوشنبه نیکست تا طلوع شمس پس از ناهار تا ظهر و از عصر تا عشاء آخر روز سه شنبه نیکست از اوّل وقت ناهار تا ظهر پس از عصر تا عشاء آخر روز چهارشنبه نیکست تا ظهر پس از عصر تا عشاء آخر روز پنجشنبه نیکست تا طلوع آفتاب پس از ظهر تا عشاء آخر روز جمعه نیکست تا طلوع آفتاب پس از زوال تا عصر روز شنبه نیکست تا وقت ناهار پس از زوال تا عصر و این جدول ماءخوذ است از مدخل منظوم محقّق طوسى طاب ثراه .

تفاءل به قرآن

سید بن طاوس ازدعوات خطیب مستغفرى نقل کرده که او از حضرت رسول صلى الله علیه و آله نقل کرده که فرمود هرگاه خواستى تفاءّل بزنى به کتاب اللَّه عزّوجلّ پس بخوان سوره اخلاص سه مرتبه پس صلوات بفرست بر پیغمبر و آل آن حضرت سه مرتبه پس بگو:

اَللّهُمَّ اِنّى تَفَاءَّلْتُ بِکِتابِکَ وَ

خدایا من تفاءل زدم به کتاب تو و

تَوَکَّلْتُ عَلَیْکَ فَاَرِنى مِنْ کِتابِکَ ما هُوَ مَکْتُومٌ مِنْ سِرِّکَ الْمَکْنُونِ فى غَیْبِکَ

بر تو توکل کردم به من بنما از کتاب خود آنچه را پنهان است از راز نهان در غیب تو

پس باز کن جامع را یعنى قرآنى که جامع تمام سُورَ آیات باشد و بگیر فال را از خطّ اوّل از جانب اوّل بدون آنکه بشمرى اوراق و سطور

 

استخاره به قرآن

بدانکه علاّمه مجلسى از بعض مؤ لّفات اصحاب از خطّ شیخ یوسف قطیفى نقل کرده و او از خطّ آیة اللَّه علامه که روایت شده از حضرت صادق علیه السلام که فرمود هرگاه اراده کردى که استخاره کنى از کتاب عزیز بگو بعد از بسمله :

اِنْ کانَ فى قَضائِکَ وَقَدَرِکَ اَنْتَمُنَّ عَلى شیعَةِ آلِمُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلامُ بِفَرَجِ

اگر در قضا و قدر تو است که منّت نهى بر شیعیان آل محمّد علیهم السلام به ظهور

وَلِیِّکَ وَ حُجَّتِکَ عَلى خَلْقِکَ فَاَخْرِجْ اِلَیْنا آیَةً مِنْ کِتابِکَ نَسْتَدِّلُ بِها عَلى ذلِکَ

ولىّ و حجّتت بر خلق خود پس برون آر براى ما آیه اى از کتاب خود که بدان راه یابیم بر این کار

 

پس مى گشائى مصحف شریف را و مى شمرى شش ورق و از ورق هفتم مى شمرى شش سطر و نظر مى کنى در آن و مطلب را از آن بیرون مى آورى

از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است که فرمود: نخست یک مرتبه سوره «حمد» را مى خوانى و آنگاه سه بار سوره «توحید» را و آنگاه پانزده مرتبه صلوات مى فرستى، سپس مى گویى:
 

اَللّهُمَّ إِنّى أسْئَلُکَ بِحَقِّ الْحُسَینِ وَجَدِّهِ وَأَبیه، وَ أُمِّهِ وَ أَخیهِ، وَ الاَْئِمَّةِ مِنْ
خدایا از تو مى خواهم، به حقّ حسین و جدّش و پدر و مادر و برادر و امامان از
ذُرِّیَّتِهِ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ أنْ تَجْعَلَ لِىَ الْخِیَرَةَ فی
نسلش این که بر محمّد و آل محمّد درود فرستى و خیرم را در این تسبیح
هذِهِ السَّبْحَةِ، وَ أَنْ تُرِیَنی ما هُوَ الاَْصْلَحُ لی فی الدِّینِ وَالدُّنْیا، اَللّهُمَّ إنْ
قرار دهى و آنچه را که صلاح دین و دنیایم است به من نشان دهى. خدایا اگر
کانَ الاَْصْلَحُ فی دینى وَدُنْیایَ، وَ عاجِلِ اَمْری وَ آجِلِهِ، فِعْلَ ما اَنَا عازِمٌ
مصلحت دین و دنیا و امروز و فردایم در انجام کارى است که قصد آن را دارم،
عَلَیْهِ، فَأْمُرْنی، وَإلاّ فَانْهَنی، إنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ.
پس مرا بدان فرمان ده! وگرنه مرا از آن نهى کن; چرا که تو بر انجام هر کارى توانایى.
پس از آن، قسمتى از تسبیح را مى گیرى و آن را مى شمارى و با عدد اوّل مى گویى «سُبْحانَ اللهِ» و با عدد دوم مى گویى «أَلْحَمْدُلِلّهِ» و با عدد سوم مى گویى «لا إِلهَ اِلاَّ اللّهُ» و به همین ترتیب پیش مى روى; در پایان اگر دانه آخر شمارش، سُبحان الله بود، مخیّر میان فعل و ترک هستى و اگر أَلْحَمْدُللهِِ بود، نشانه امر است و آن را انجام مى دهى و اگر لا إِلهَ اِلاَّ اللّهُ بود، نهى است و آن را ترک مى کنى.
 
بحارالانوار، جلد 88، صفحه 250، حدیث 5.

 

مرحوم «سیّد بن طاووس» در کتاب «فتح الأبواب» نقل کرده است که براى استخاره، قرآن را برمى دارى و نخست این دعا را مى خوانى:
 
اَللّهُمَّ إِنْ کانَ فِی قَضائِکَ وَقَدَرِکَ، أَنْ تَمُنَّ عَلى اُمَّةِ نَبِیِّکَ، بِظُهُورِ وَلیِّکَ
خدایا اگر قضا و قَدَرت این است که با ظهور ولیّت و فرزند پیامبرت بر امّت رسول خدا
وَابْنِ بِنْتِ نَبِیِّکَ، فَعَجِّلْ ذلِکَ وَسَهِّلْهُ وَیَسِّرْهُ وَکَمِّلْهُ، و اَخْرِجْ لِی آیَةً
منّت گذارى، پس در ظهورش تعجیل و راهش را سهل و آسان قرار ده و براى من آیه اى بیرون آور
اَسْتَدِلُّ بِها عَلى أَمر فَأَئْتَمِرَ، أوْ نَهْـى فَأَنْتَهی فِی عافِیَـة.
که یا در آن امرى باشد که انجامش دهم و یا نهى باشد که ترکش کنم به عافیت و تندرستى.

سپس حاجت و مشکل خود را عنوان مى کنى و آنگاه قرآن را مى گشایى، پس از آن هفت ورق مى زنى، در ورق هفتم، صفحه سمت چپ، هفت سطر را بشمار و در سطر هفتم مطلب خویش را از آن آیه، دریاب.

فتح الابواب، صفحه 278

بخوان:

اَللّهُمَّ اِنّى تَفَأَّلْتُ بِکِتابِکَ، وَ تَوَکَّلْتُ عَلَیْکَ، فَاَرِنى مِنْ کِتابِکَ ما هُوَ مَکْتُومٌ مِنْ سِرِّکَ الْمَکْنُونِ فـى غَیْبِـکَ.

خدایا به کتاب تو تفأّل مى زنم (و استخاره مى کنم) و بر تو توکّل مى کنم، پس تو نیز از کتاب خود، آن چه در نهان غیب تو پنهان است، به من نشان بده.

سپس قرآن را بگشا و از صفحه اوّل سمت راست، سطر اوّل مقصود خودت را از خدا بخواه.

1. بحارالانوار، جلد 88، صفحه 241، حدیث 1.

خودتان استخاره کنید

 

استخاره گرفتن بر خلاف تصور عوام، اختصاصی به قشر علما و عرفا ندارد، هر کسی می‌تواند با رعایت اصول آن برای خود استخاره کند و سزاوار است که همین‌طور باشد. استخاره از همان ابتدا که از طرف پیامبر اسلام توصیه شده به این شکل بوده که هرکسی خودش استخاره بگیرد. استخاره امری شخصی است و انواع مختلفی دارد که با روحیات واندیشه ها وتوانایی های مختلف علمی سازگار است .البته به شرط این که بتواند آیات را درست درک نماید. و اگر امروزه برای استخاره به  روحانیون رجوع می شود بدین علت است که علما به قرآن و ادبیات آن علم دارند و می توانند درست درک نمایند.

شیخ عباس قمی در این باره میفرماید:

من نیافتم حدیث صریحى در آنکه انسان استخاره کند براى غیر خود و لکن یافتم احادیث بسیار که امر شده در آن بر قضاء حاجات اخوان به دعوات و سایر توسّلات بلکه در اخبار از فوائد دعا بر اخوان چندان ذکر شده که محتاج به ذکر نیست و استخاره نیز از جمله حاجات و از جمله دعوات است زیرا که انسان را که تکلیف کرد شخصى به استخاره کردن براى او پس حاجتى براى او وارد کرده پس آن شخصى که مباشر استخاره مى شود مى خواهد استخاره براى خود کند که آیا صلاح است که بگوید بکن یا نه و مى خواهد براى آن شخص که به او گفته استخاره کند که آیا مصلحت است در فعل یا در ترک و این از چیزهائى است که داخل است در تحت عموم روایات به استخارات و به قضاء حاجات . علامه مجلسى (ره ) فرموده که کلام سیّد در جوازاستخاره براى غیرخالى از قوّت نیست بجهت عمومات خصوص در وقتى که قصد کند نائب از براى خود که بگوید به شخص مستخیر بکن یا مکن چنانکه سیّد به آن اشاره فرموده و این حیله اى است براى داخل کردن استخاره را در تحت اخبار خاصّه لکن اولى و احوط آن است که صاحب حاجت خودش استخاره کند براى خود زیرا که ما ندیدیم خبرى که وارد شده باشد در جواز وکالت در استخاره و اگر این جایز یا راجح بود اصحاب سؤ ال مى کردند از ائمّه علیهم السلام و اگر سؤ ال کرده بودند نقل مى شد براى ما لااَقلّ در یک روایتى بعلاوه آنکه مُضْطَرّ اولى است به اجابت و دعاى او اقرب است به خلوص نیّت. انتهى.

علاوه بر ای ندعای استخاره امام سجاد(علیه السلام) در صحیفه، راهنمای ما در طلب استخاره است که می‌فرماید: «پروردگارا هر گاه دو خاطره در دلم خطور می‌کند و یا دو کار به نظر می‌آید - کاری که رضای تو در آن است و کاری که سخط تو در آن است- خدایا اراده مرا بر طبق رضای خودت بگردان

شهید مطهری نیز پس از انتقاد از این رسم عرفی که موجب مزاحمت برای روحانیت می شود، می گوید: «البته من خودم استخاره می کنم و با آن مخالف نیستم ولی بهتر است که هرکس برای خودش استخاره کند

اما با آن که استخاره هر کس برای خود، امری آسان‌تر و بهتر است؛ اما به دلیل استقبال زیاد مردم از روش استخاره با قرآن  آن هم با وجود ناتوانی بیشتر ایشان از فهم مفاهیم قرآن و درک منظور و معانی آیات، همچنین اهمیت و حساسیت استخاره به‌ ویژه در زمینه اتخاذ تصمیمات مهم، مردم را نه تنها در خانه روحانیت می‌کشاند، بلکه برای یافتن اشخاص خاص و علمای والامقام در بین ایشان تعقیب می‌کند. به نظر می‌رسد که مطلع نبودن از انواع دیگر استخاره همچون استخاره با تسبیح، کاغذ و یا استخاره قلبی و مشورتی که بسیار آسان‌تر از استخاره با قرآن است، در پدید آمدن این مشکل سهیم بوده است.

شاید هم این باور نادرست که استخاره با قرآن بهتر و مطمئن‌تر است، روی‌گرداندن از انواع دیگر را موجب شده است؛ حال آنکه نظر علما برخلاف این مطلب است.

شهید دستغیب، استخاره با کاغذ را توضیح می‌دهد و می‌فرماید: «بهترین راه برای رفع حیرت که در روایات رسیده است، استخاره است؛ آن ‌هم استخاره «ذات الرقاع» یعنی استخاره با کاغذ که مشهور فقها هم به آن عمل کرده‌اند.»( استعاذه، شهید دستغیب، ص 96 تا 106)

حاج شیخ عبدالکریم حائری (بنیانگذار حوزه علمیه قم) از استخاره با قرآن پرهیز می‌کرد و فرمود: «من درست نمی‌فهمم؛ مثلاً «یسبح لله ما فی السموات و الارض» نسبت به موضوع استخاره، خوب است یا بد.»( استخاره و نقش آن در زندگی ص 38)

استخاره با تسبیح که روایت آن از امام عصر(عج) به ما رسیده است، نیز یکی از روش‌های آسان در استخاره است که بسیار سریع و مطمئن جواب را مشخص می‌سازد.

آشنایی و ارجاع مردم با دفاتر استخاره نیز راه‌‌حل مناسبی در این زمینه است؛ به‌ویژه که برخی از آنها ضمن آنکه ساعات زیادی از روز را برای پاسخ‌گویی قرار می‌دهند، جواب استخاره را همراه با توضیحاتی درباره آنکه بسیار موجب دلگرمی و اطمینان خاطر است، همراه می‌سازند

 

 

                                                      انسی نوش آبادی - گروه دین و اندیشه تبیان با تصرف