واژه استخاره در منابع نقلی شیعه و اهل سنّت، معمولاً به دو معنا به کار رفته استکه هر کدام بر اساس روایات و احادیث مختلف مورد استفاده قرار گرفته اند و می توان در کل آنها را به دو معنی عام و خاص تقسیم کرد.
- ۲۶ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۴۴
واژه استخاره در منابع نقلی شیعه و اهل سنّت، معمولاً به دو معنا به کار رفته استکه هر کدام بر اساس روایات و احادیث مختلف مورد استفاده قرار گرفته اند و می توان در کل آنها را به دو معنی عام و خاص تقسیم کرد.
بدان که استخاره در لغت طلب خیر و راهنمایى به صلاح خود از کسى نمودن است ، و استشاره نیز مراجعت به کسى کردن است در امرى که آدمى را در آن ترددى باشد، تا آنکه او اشاره کند به امرى که صلاح این کس در آن است به مقتضاى راى او، و اگرچه استشاره از برادران مؤ من نیز مطلوب است ، چنانچه بعد از این اشاره به آن خواهد شد.
اما مقصود اصلى در این مقام طلب خیر از جناب مقدس الهى است ، و رجحان آن به حسب عقل و نقل معلوم است ، چه ظاهر است که صانع عالم به مصالح دنیا و عقباى بنى آدم از همه کس داناتر است ، و با لطف و کرم نامتناهى و بى نیازى از جمیع خلق و قدرت بر جمیع امور ممکنه در آنچه صلاح بندگان در آن است ضنت و بخل نمى نماید، خصوصا وقتى که بنده امور خود را به او گذارد و از او صلاح خود را طلب نماید، پس باید که بنده خیر خود را در جمیع امور از پروردگار خود طلب نماید و مصلحت خود را به لطف او گذارد.
و ایضا معلوم است که مقتضاى بندگى و کمال مرتبه عبودیت آن است که مرادات و ارادات خود را تابع ارادات حق گرداند، و به مقتضاى و ما تشاوون الاّ ان یشا از مشیت خود خالى گردد، و خواهش خداوند خود را، بر خواهش خود مقدم دارد، تا آن که خداوند رحیم او را به خود نگذارد، و در هر میسور و معسور مدبّر امور او گردد، و به فحواى ... و من یتوکّل على اللّه فهو حسبه ... حق تعالى کافى مهمات او باشد، و این مرتبه اعلاى درجات مقربان است .
و به سندهاى بسیار، شیخ مفید و سیدبن طاووس و دیگران از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام ) روایت کرده اند که حق تعالى مى فرماید که از جمله شقاوت بنده من آن است که کارها کند و طلب خیر خود از من ننماید.
و سید و برقى ، به سندهاى معتبر از حضرت صادق (علیه السلام ) روایت کرده اند که هر که در امرى بدون استخاره داخل شود و به بلایى مبتلا شود، خدا او را در آن بلا اجرى ندهد.
و سید به سند معتبر از آن حضرت روایت کرده است که مى گفت که هرگاه در امرى طلب خیر از حق تعالى کرده باشم ، پروا ندارم که به راحت افتم یا به بلا، و فرمود که پدرم مرا تعلیم استخاره مى نمود، چنانچه سوره هاى قرآن ، مرا تعلیم مى نمود.
و ایضا از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام ) روایت کرده است که ما استخاره را یاد مى گرفتیم ، چنانچه سوره هاى قرآن را مى آموختیم .
و ایضا به سند صحیح ، از حضرت صادق (علیه السلام ) روایت کرده است که هیچ بنده طلب خیر از خداوند عالمیان نکرده است مگر آن که خیر او را براى او میسر گردانیده است هر چند او نخواهد.
و شیخ طوسى ، به سند معتبر از حضرت امیرالمؤ منین (علیه السلام ) روایت کرده است که چون حضرت رسول (صلى اللّه علیه و آله ) مرا به یمن فرستاد مرا وصیت کرد که یا على حیران نمى شود کسى که از خدا استخاره کند، و پشیمان نمى شود کسى که با مردم مشورت کن.
و بدان که بعد از طلب خیر از حق تعالى باید که هر امر که رخ نماید به آن راضى باشد، و بداند که خیر او در آن بوده است که واقع شده است ، هرچند در نظر او بد نماید و موافق خواهش او نباشد.
و برقى در محاسن به سند معتبر از حضرت صادق (علیه السلام ) روایت کرده است که دشمن ترین خلق خدا کسى است که خدا را متهم دارد. راوى گفت : کسى باشد که خدا را متهم دارد؟ فرمود: بلى کسى که طلب خیر از خداوند خود بکند، و بعد از آن امرى که واقع شود به آن راضى نباشد، پس خدا در خیرخواهى خود یا دانستن خیر او متهم داشته .
و سید بن طاووس ، از حضرت صادق (علیه السلام ) روایت کرده است که خداوند عالم مى فرماید: هر که راضى به قضاى من نباشد، و شکر نعمتهاى من نکند، و شکیبایى در بلاى من به عمل نیاورد، پس پروردگارى به غیر من طلب کند، و هر که به قضاى من راضى باشد و بر نعمتهاى من شکر کند و بر بلاى من صبر کند، بنویسم او را از جمله صدیقان نزد خود.
و حضرت فرمود: هر کس طلب خیر کند از خدا در امرى ، و یکى از دو امر براى او به عمل آید، و در دلش چیزى بوده باشد یعنى : از عدم خشنودى ، یا خیربودن آن امر، پس خدا او را متهم داشته در قضاى او.
و کلینى ، به سند صحیح از حضرت صادق (علیه السلام ) روایت کرده است که داناترین مردم به خدا، کسى است که راضى تر باشد به قضاى او.
و به سند صحیح دیگر از حضرت امام زین العابدین (علیه السلام )روایت کرده است که صبر کردن و از خدا راضى بودن سر طاعت و بندگى خداست ، و هر که صبر کند در بلا و راضى باشد از خدا در هر چه براى او حکم کند و مقدر گرداند،
خواه موافق خواهش او باشد و خواه نباشد، پس خدا مقدر نمى گرداند براى او مگر آنچه خیر او در آن است ، خواه دوست دارد و خواه مکروه او باشد.
و بدان که استخاره چند نوع است :
اول : آن که در هر امرى که اراده نماید به جناب مقدس الهى متوسل شود، و خیر خودرا در آن امر از حق تعالى طلب نماید، و بعد از آن ، آنچه روى دهد به آن راضى باشد، از میسر شدن آن امر یا میسر نشدن ، و از مصالح و مفاسدى که بر شدن یا نشدن آن مترتب شود، زیرا که چون امر خود را به عالم الخفیّات تفویض کرده است ، باید که راضى باشد بهرچه واقع مى شود، و بداند که حق تعالى خیر او را بهتر از او مى داند.
دوم : آن که بعد از آن طلب خیر از خدا بکند در دل خود نظر کند، و آنچه به خاطر او مى افتد به آن عمل کند.
سوم : آن که بعد از طلب خیر، مشورت کند با مؤ منى ، و به آنچه آن مؤ من مى گوید عمل کند.چهارم : آن که استخاره به قرآن مجید، یا به تسبیح ، یا به بنادق ، یا به رقاع بکند، به تفصیلى که مذکور خواهد انشا اللّه . و اکثر احادیث استخاره دلالت بر قسم اول مى کند.
و بعضى از علماى ما مانند شیخ مفید و ابن ادریس و محقق (رضوان اللّه علیهم ) در جواز استخاره بغیر سه قسم اول ، تردد و تامل کرده اند، بلکه ابن ادریس ، ترجیح عدم جواز داده . اما اکثر اعاظم تجویز کرده اند و مستحسن دانسته اند، و در کتب فقه و دعا کیفیت انواع استخارات را ذکر کرده اند، و شیخ شهید و سید بن طاووس (علیهما الرحمة ) طعن بسیار بر انکار ابن ادریس (رحمه اللّه ) نموده اند.
و حق آن است که چون احادیث در باب هر یک واقع شده انکار نمى توان کرد. اما عمده استخاره ، آن سه شق اول است که در این زمانها متروک است.
چون استخاره جزو موارد مادی و به اصطلاح علمی نیست با واکنش کسانی که در این باره اطلاع لازم را ندارند مواجه می شود و معمولاً تمام کسانی که با سنّت استخاره مخالفت میکنند و یا اعتقاد چندانی به آن ندارند، چند شبهه اساسی مطرح میکنند که این مطلب به شما در پاسخ دادن به این شبهات کمک می کند.
اگرچه استخاره کردن شرط خاصی خاصی ندارد و در بیشتر اموری که مترتب می شود استخاره کردن جایز است و مختص شرایط خاصی نیست اما محدودیت هایی در موراردی که می توان برای آنها استخاره نمود وجود دارد که بشرح ذیل ارائه می شود. البته این محدودیت ها محدود شرعی نیستند اما برای حفظ کارکرد مناسب استخاره دانستن آنها لازم است.
هر چند که در احادیث موجود در خصوص استخاره از ناحیه معصومین علیهم السلام به حکمت استخاره تصریحی نشده است؛ ولی با مطالعه و ملاحظه احوال کلّی این دسته از روایات و تأمّل در سیاق آنها چنین به دست میآید که حکمتهای مهمی در تشریع این سنّت حسنه دخالت دارند و ما در این بخش به تبیین موارد مهمّ آنها میپردازیم:
1. تقویت روحیه حضور و ارتباط قلبی با خالق هستی
شکّی نیست که مسأله حضور و تقویت آن در وجود انسان، یکی از مباحث مهمّ سلوکی و عرفانی است که در روایات زیادی به آن توصیه شده است. به این معنا که شخص مؤمن سالک، بایستی تا میتواند یاد پروردگار خود را در اعماق دل جای دهد و همیشه خود را در محضر پروردگار ببیند و در واقع، به این باور و یقین برسد که تمام عالم محضر اوست و هیچ امر کوچکی از سیطره حکومت و تسلّط پروردگار خارج نیست و هر چه هست از اوست و اوست که مالک حقیقی آسمانها و زمین و هر آنچه در آنهاست میباشد.
با تأمّلی کوتاه در مقوله استخاره، برای مخاطب روشن خواهد شد که تمسّک به سنّت حسنه استخاره، در تقویت و بارور نمودن روحیه حضور و تضعیف روح غفلت از قدرت لا یزال الهی در اعماق جان استخارهکننده تأثیر به سزایی دارد.
2. بهرهگیری از ادعیه
بسیاری از روشهایی که برای استخاره ذکر گردیده، توأم با ذکرها و توسّلات پرمغز و پرمحتوایی هستند که اگر استخارهکننده متوجه معانی آنها گردد، بهره معرفتی و ارتباطی ویژهای در این زمینه خواهد برد
.
3. تقویت روحیه توکّل، تفویض و ایمان
وقتی استخارهگر در جهت انجام امر مهمی (البته با رعایت شرایط و اصول آن) به سمت استخاره رو میآورد، پر واضح است که او در پی یک جوشش باطنی و ایمان قلبی به حکمت و قدرت لا یزال الهی، خود را در برابر اراده و مشیّت پروردگار متعال عاجز میبیند و متواضعانه سر تسلیم فرود میآورد و با تمسّک به یکی از راههای استخاره، از مصلحت و خیرخواهی حضرت متعال در خصوص تصمیم خود بهرهمند میگردد و سپس در مقابل جواب استخاره تسلیم میشود و در نهایت، عاقبت امر خود را به خداوند تفویض مینماید و به او توکّل میکند، هر چند که او از تلاش و کوشش خود نیز دست برنمیدارد؛ ولی با توکّلی بیشتر و ارتباطی تنگاتنگتر با خالق خود، توأم با روحیّه رضا، در مسیر تصمیم خود گام برمیدارد.
4. تضعیف استبداد رأی
گاهی اوقات انسانها به خاطر ضعف قدرت در مهار نفس و کمبود روحیه ایمان ـ حدّاقل در برخی از کارها ـ فریب نفس و شیطان را خورده و از استبداد رأی خاصّی برخوردار میشوند و فکر میکنند تنها آنچه آنها میگویند درست است و هر کس که با اندیشه آنها مخالفت کند، ناحق است و هیچ احتمال خطا و اشتباهی به خود راه نمیدهند و لجوجانه از تصمیم خود دفاع میکنند، بدون آنکه در مورد مخالفان خود یا سخن آنها اندک تأمّلی روا دارند.
یکی از راههایی که در چنین مواقعی میتواند مؤمن را از استبداد رأی پایین بیاورد، تمسّک به این سنّت حسنه است. در چنین مواقعی مؤمن پس از تفکّر و تأمّل زیاد و شنیدن سخنان مخالفان، اگر نتواند از نظریّه خود دفاع منطقی لازم را بنماید و یا دلایل کافی برای ردّ مخالفان خود ارائه دهد، دست به استخاره میزند و با شنیدن جواب حکمتآمیز حاصل از استخاره، نفس خود را آرام میسازد و متواضعانه حقیقت را میپذیرد.
مرحوم علامه مجلسی در کتاب شریف «بحار الانوار» پس از نقل بسیاری از روایات مربوط به استخاره، در راستای این چند حکمت که تا اینجا ذکر شد، چنین میفرماید: استخاره این است که انسان در رأی خود مستبد نباشد و تنها به رأی و اندیشه خود تکیه نکند؛ بلکه به خداوند متعال توسّل نموده، در تمام امور خود به او توکّل کند و به جهل و نادانی خود نسبت به مصالح خود اقرار نماید و تمام این امور را به خداوند تفویض کند و از او بخواهد تا هر چه که خیر و صلاح دنیا و آخرتش در آن است برای او پیش آورد، همانگونه که عبد نادان و عاجز با مولای عالم و قادر خودش این کار را میکند. پس عمل خویش را با یکی از روشهایی که در استخاره گذشت، چه با نماز و چه بدون آن؛ بلکه تا آنجا که ممکن است با دعا و نیایش توأم سازد و سپس کاری را که میخواهد، انجام دهد و به هر چه که در ازای کارش از منفعت و ضرر به او میرسد، راضی گردد
.
5. قاعده لطف و هدایت پروردگار
یکی از مهمترین حکمتهای این سنّت حسنه «قاعده لطف» پروردگار است که مطابق آن، بندگان مؤمن خود را به سمت خیر و صلاح رهنمون میشود.
هر چند عنصر عقل در انسان از جایگاه بسیار ویژهای برخوردار میباشد، و در واقع وجه تمایز انسان با سایر مخلوقات الهی به حساب آمده است؛ ولی هر انسانی در برخی از موارد، در مقام انجام فعلی و یا ترک آن، و یا در انتخاب یکی از دو عمل معیّن، آن چنان در مقام تردید و شک دست و پا میزند که عقل نمیتواند او را از این تردید بیرون بیاورد. در اینجاست که شریعت مقدّسه اسلامی، سنّتی به نام استخاره پایهریزی نموده است تا بنده مؤمن با تمسّک به آن، از این تردید بیرون آمده و لطف و فضل الهی به یاری او برسد و او را به سمت تصمیمی که خیر و صلاح دنیوی و آخرتی دارد، رهنمون سازد و از تصمیماتی که به صلاح او نیست، مصون بماند؛ چرا که خداوند متعال به خیر و صلاح بندگان خود از هر کسی داناتر بوده، خیرخواهی آن مُنصح یکتا برای بندگان خود ثابت شده است.
6. آرامش قلبی مؤمن
پر واضح است در شرایطی که برای مؤمن حالت تردید و دودلی روی میدهد، یکی از اموری که ضمن رهنمون کردن او به سمت خیر و صلاح، او را از عالم تردید و اضطراب بیرون میآورد و آرامشی خاص به ذهن و قلب او میبخشد، و او را نسبت به آنچه که تقدیر الهی است راضی میگرداند، سنّت استخاره است.
إرشاد المستبصر فى الاستخارات
سید عبدالله شبّر) 1242 - 1188 ه . ق( ، قم ، ناشر: کتاب فروشى بصیرتى، 80 ص ، کتابخانه حجتیّة مأخذ: فهرست نسخه هاى خطى کتابخانه حجتیّه قم - صفحه آخر کتاب، مرآت الکتب ج 32/3 ، به نقل ازکتابنامه بزرگ قرآنکریم.
ارمغان تشیع
نویسنده: گروهى از نویسندگان ، ناشر: معارف اسلام و قرآن، محل نشر: مشهد، کتابخانه: آیه الله مرعشى نجفى،تاریخ نشر: 1347 ش موضوع: تشیع، اسلام، ایران/ موضوع فرعى: حقیقت استخاره، از ص 181 تا 206
ادعیه آوى
سید رضى الدین محمد آوى، تحقیق مهدى شریعتى، قم ، انتشارات ناصر، 102 ص/ موضوع فرعى: دعاهاى استخاره
استخاره
محمدبن مسعود عیّاشى سمرقندى مأخذ: مفاخر اسلام 321/2 ، به نقل از کتابنامه بزرگ قرآن کریم.
استخاره
آثار ، آداب و انواع آن در پرتو چهل حدیث محمدباقر حیدرى ، قم ، مؤسسه فرهنگى شهید محمدرضا حیدرى، 68ص ، رقعى ، چاپ اول 1378 شمأخذ: کتاب هفته شماره 12/324 ، به نقل از کتابنامه بزرگ قرآن کریم.
استخاره راهنماى استخاره با قرآن
غلامرضا نوعى / مهدى الهى قمشه اى ، تهران ، نشر ویدا ، 624 ص ، جیبى ، چاپ اول.
استخاره با قرآن
شیخ بهایى ، تهران ، کتابخانه مجلس شوراى اسلامى - شماره 3 از مجموعه 312 خطى دو طریق استخاره با قرآن از املاء شیخ بهایى در این کتاب نقل شده است. مأخذ: فهرست نسخه هاى خطى کتابخانه مجلس شوراى اسلامى ج 100/22 ، به نقل از کتابنامه بزرگ قرآن کریم.
استخاره با قرآن
محمد روحى . قم - انتشارات قم ، 604 ص جیبى . چاپ اول 1382.
استخاره با قرآن
سعید عبدالهى . تهران - افسون ، 478 ص جیبى . چاپ اول 1382.
استخاره به زبان ساده
على فلسفى ، تهران ، فلسفى ، 256 ص ، جیبى ، چاپ دوم.
استخاره راه نجات از سردرگمى ها
شامل توضیحات استخاره با قرآن مجید بانضمام نمازها و ختومات قرآنى جهت رفع مشکلات/ سید محمد حسین سجّاد ، تهران ، محسن ، 288 ص ، جیبى ، چاپ دوم.
إستخاره قرآنیّه مع صدرى مجرّبات
حکیم سیّد ناظر حسین شاه زنجانى ، لاهور پاکستان ، انتشارات نامى ، 64 ص . مأخذ: فهرست آثار چاپى شیعه در شبه قارّه - بخش اول / 38 ، به نقل از کتابنامه بزرگ قرآن کریم.
استخاره مشورت با خداوند
محمدحسین محمدى ، قم ، یارغائب ، 96 ص ، رقعى ، چاپ اول.
استخاره نامه
سید عبدالحسین اللاّرى (1342 - 1264 ه.ق(. مأخذ: نقباء البشر فى القرن الرّابع عشر ج 1049/3 ، به نقل از کتابنامه بزرگ قرآنکریم.
استخاره نامه
سید على اکبر آیت اللهى )جهرم ... - 1340 ه.ش(. مأخذ: کتابنامه بزرگ قرآنکریم.
استخاره و تفأل به قرآن کریم
به نقل از شیخ الاکبر محی الدین عربى به اهتمام : مرتضى مولانا . تهران :پایا - 64 ص . وزیرى - چاپ اول 1383.
استخاره و نقش آن در زندگى
مجموعه پرسش ها و پاسخ هادرباره استخاره احمد لقمانى ، قم ، سابقون ، 80 ص ، پالتویى ، چاپ دوم و سوم.
استخاره امام صادق
صادق جعفر عسکرپور ، قم ، یاسین ، 128 ص ، جیبى ، چاپ اول.
استعاذه
نویسنده: شهید سیدعبدالحسین دستغیب، ناشر: انتشارات جیبى، کتابخانه: آیه الله مرعشى نجفى، تاریخ نشر:1353ش ، موضوع: استعاذه، اخلاق. موضوع فرعى: خوب و بد و استخاره، از ص 142 تا 159
الاثارة عن معانى الاستخارة
شیخ محمدبن فیض کاشانى مأخذ : کند و کاوى درباره استخاره ص 237
الاستخارات
محمد حسینبن محمدعلى الحسینى المرعشى الشهرستانى (1315 - 1255 ه.ق( . مأخذ: معجم مؤلّفى الشیعة / 229 ، به نقل از کتابنامه بزرگ قرآنکریم.
الاستخارات
رضى الدّین على بن موسى بن جعفربن محمدبن أحمد الطّاوس الحسنى. مأخذ: بهجّة الآمال فى شرح زبدة المقال ، ج 538/5 ، به نقل از کتابنامه بزرگ قرآن کریم.
الاستخارات
احمدبن عبدالسلام البحرانى مأخذ : کند و کاوى درباره استخاره ص 237
الاستخارات
تألیف بعضى از شاگردان ناصربن احمدبن متوج بحرانى )متوفى 841 ه(. مأخذ : کندوکاوى درباره استخاره ص 238
الاستخارات
شیخ ابى الحسن سلیمانبن عبدالله ماحوزى بحرانى (1121 - 1075 ه(مأخذ : کندوکاوى درباره استخاره ص 237
الاستخارة
الطّحطاوى ، لبنان ، ناشر مؤسسة المفید .مأخذ: فهرست موضوعى کتابهاى ناشران خارجى - چهارمین نمایشگاه بینالمللى کتاب تهران - قرآن / 65 ، به نقل از کتابنامه بزرگ قرآن کریم.
الاستخارة
سید على بن محمد على حسینى میبدى یزدى.مأخذ : کندوکاوى درباره استخاره ص 238
الاستخارة المجرّبة فى الکتاب العزیز
بینا / قم ، پرهیزکار، 614 ص ، نیم جیبى ، چاپ اول.
الاستخارة المجربة و یلیهالادعیة و الزیارات المهمة
انوارالهدى ، 616 ص ، جیبى ، چاپ اول.
الاستخارة من القرآن المجید و الفرقان الحمید
میرزا أبوالمعالى بن محمد ابراهیم الکلباسى اصفهانى (1315 - 1247ه. ق( تحقیق: مدرسةالامام المهدى علیهالسلام ، قم ، ناشر : محقق ، 1411 ه.ق
الاستشارة و الاستخارة
الزّبیر بن أحمد بن سلیمان البصرى الزّبیرى )شافعى( مأخذ: طبقات الشّافعیّة ج 606/1 ، و فیات الأعیان ج 313/2 ، به نقل از کتابنامه بزرگ قرآنکریم.
البشارة لطلاّب الاستخاره
الشیخ احمدبن صالح البحرانى مأخذ: مرآت الکتب ج 104/2 ، به نقل از کتابنامه بزرگ قرآن کریم.
انواع استخاره و تفأل
تهیه و تنظیم : على فلسفى؛ مصحح : فرزانه حسن زاده ، تهران : گلپا. 32 ص جیبى - چاپ اول 1382.
أرجوزةٌ فى أوقات الاستخارة
الشیخ جواد بن ... أبى جامع الحارثى الهمدانى النجفى مأخذ: معارف الرّجال فى تراجم العلماء و الأدباء ج 191/1 ، به نقل از کتابنامه بزرگ قرآن کریم.
بررسیهاى اسلامى / ج2
نویسنده: علامه طباطبائى ناشر: هجرت ، محل نشر: قم ، تاریخ نشر: 1397ق ، موضوع: اسلام موضوع فرعى: مباهله و غلو، استخاره ، از ص 207 تا 209
پرسشها و پاسخهاى مذهبى / ج2
نویسنده: ناصرمکارم شیرازى ، جعفرسبحانى ، ناشر: نسل جوان، محلنشر: قم ، کتابخانه: جامعهالزهراء )س(موضوع: مسیحیت، مریم)س( ، اخلاق. موضوعفرعى: استخاره ، از ص 138 تا 143
تاریخ و تحلیل پنج سال از هجرت
حسین ایرانى ، موضوع فرعى: استخارهمأخذ : کندوکاوى درباره استخاره ص 240
تتمه الایقاظ
نویسنده: محمدباقر شریعتى ، نوبتچاپ: 1 ، ناشر: مؤلف، محلنشر: تهران ، کتابخانه: آستان قدس رضوى)ع( ، تاریخنشر: 1358 ش موضوع: خلافت، شریعتى، انقلاب اسلامى / موضوع فرعى: استخاره، زیارتنامه، از ص 162 تا 176
ثورة فىالعالم الفلسفه
شیخ حمید خالصى مأخذ : کندوکاوى درباره استخاره ص 238
جامعالشتات فى دفعالاشکالات
نویسنده: محمدباقر رشاد ، نوبتچاپ: 1 ، ناشر: افتخاریان ، محلنشر: تهران ، تاریخنشر: 1351 ش ،موضوع: عزادارى، ولایت، دعاى ندبه / موضوع فرعى: استخاره به قرآن ، از ص 168 تا 198
چه باید کرد؟
نگاهى نو به چیستى و چگونگى استخاره. محمدرضا ضمیرى ، قم نشر حماسه ، 124 ص ، رقعى ، چاپ اوّل.
حول الاستقسام بالازلام و الاستخاره
آیتالله شیخ لطف الله صافى گلپایگانى مأخذ : کندوکاوى درباره استخاره ص 238
دائره المعارف علوى ج6
نویسنده: على فلسفى ، نوبتچاپ: 1 ، ناشر: محلنشر: مشهد ، کتابخانه: پژوهشکده باقرالعلوم)ع( تاریخنشر:1401 ق موضوع: فهرست، علوم، امام على)ع( موضوع فرعى: علم ارصاد و استخاره و استخراج ، از ص 39 تا 47
داستانهایى از استخاره
کاظم مقدم . قم - انتشارات محدث ، 160 ص رقعى . چاپ اول 1382.
دعا و یاد
نویسنده: شهیدسیدعبدالحسین دستغیب ، نوبت چاپ: 1 ناشر: کانون تربیت شیراز ، محل نشر: شیراز ،کتابخانه: پژوهشکده باقرالعلوم )ع( تاریخ نشر: 1363ش ، موضوع: دعا، اخلاق / موضوع فرعى: دعا و استخاره ، از ص 211 تا 228
راهنماى جامع و کامل استخاره با قرآن
حمد احمدى نیشابورى ، مشهد: رحیمى نژاد - 620ص جیبى - چاپاول 1382
شیخ محمدبن محمود المغلوى وفایى حنفى رومى (940 ه(رسالة فى الاستخاره مأخذ : کندوکاوى درباره استخاره ص 238
شرح حدیث الاستخاره
شیخ محمدبن محمود المغلوى وفایى حنفى رومى (940 ه(مأخذ : کندوکاوى درباره استخاره ص 238
عنوان الصواب فى اقسام الاستخاره من الائمة الاطیاب
حاج کریم خان بن ابراهیم کرمانى (1288 ه(مأخذ : کندوکاوى درباره استخاره ص 239
فتح الابواب بین ذوى الالباب و بین رب الرباب فى الاستخارات
سید على بن موسى بن طاووس مأخذ : کندوکاوى درباره استخاره ص 239
قرآن پژوهى، هفتاد بحث و تحقیق قرآنى
نویسنده: بهاءالدین خرمشاهى، نوبتچاپ: 1 ، ناشر: مرکزنشرفرهنگى شرق ، کتابخانه: آیهالله مرعشى نجفى، تاریخ نشر: 1372ش ، موضوع: قرآن، تفاسیر، ترجمه ها، تاریخ قرآن / موضوع فرعى: آیه الکرسى و استخاره در قرآن ، از ص 624 تا 634
کلید مشکل گشا
روشهاى استخاره ، مشورت و تفأل / مجید حبیبى مشکینى . تهران - انتشارات پازینه ، 208 ص وزیرى. چاپ اول 1382.
کندوکاوى درباره استخاره و تفأل
همراه با نقل استخاره هاى عجیب / نویسنده: ابوالفضل طریقهدار ، نوبتچاپ: 2 ، ناشر: مدین و دفتر تبلیغات اسلامى ، محل نشر: قم ، تاریخ نشر:1374 و 1381 ش
مفاتح الغیب در آداب استخاره
نویسنده: محمدباقر مجلسى ، نوبت چاپ: ششم ناشر: آستان قدسرضوى محلنشر: مشهد ، کتابخانه:پژوهشکده باقرالعلوم)ع( تاریخنشر: 1381ش
مفاتحالغیب فى الاستخارات
امیر محمد حسین بن امیرمحمد صالح خاتونآبادى (1151 ه( / مأخذ : کندوکاوى درباره استخاره ص 239
مفاتح الغیب فى الاستخارة و الاستشارة
شیخ کفعمى / مأخذ : کندوکاوى درباره استخاره ص 239
مفاتح الغیب و مصباح الوحى
سید مهدى الغریفى / مأخذ : کندوکاوى درباره استخاره ص 239
منهاج المستخیر
حاج میرزا محمد حسینبن کاظم حسینى تبریزى (1350 ه(مأخذ : کندوکاوى درباره استخاره ص 239
هدایة المسترشدین فى الاستشارة و الاستخارة
حسن بن محمد صالح نصیرى طوسى / مأخذ : کندوکاوى درباره استخاره ص 239
کاظم استادی
«علی بن ابراهیم» در تفسیر و «حِمْیَری» در «قُرْبُ الاَسْناد» روایت کرده اند از «علی بن اسباط» که گفت: رفتم به خدمت حضرت امام رضا علیهالسلام و گفتم میخواهم به سفر مصر بروم و نمیدانم از راه دریا بروم یا از راه صحرا. حضرت فرمود که برو به مسجد حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم در غیر وقت نماز واجب و دو رکعت نماز بجا آور و بعد از آن صد و یک مرتبه بگو «استخیرُ اللّه» و به روایت حمیری صد مرتبه بگو.
«کلینی» و «شیخ» به سند صحیح از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده اند که دو رکعت نماز بکن و طلب خیر خود از حق تعالی بکن، پس به خدا سوگند میکنم که هیچ مسلمان، طلب خیر از خدا نمیکند مگر آنکه البته آنچه خیر اوست خدا به نزد او میآورد.
«ابن بابویه» و «شیخ طوسی» و دیگران به سند معتبر از حضرت صادق علیهالسلام روایت کرده اند که هرکه هفتاد مرتبه این دعا را برای طلب خیر از خدا بخواند، البته خدا آنچه خیر اوست برای او مقدر میگرداند: یا اَبْصَرَ النّاظِرین وَ یا اَسْمَعَ السامِعین و یا اَسْرَعَ الحاسِبین و یا اَرْحَمَ الرّاحمین و یا اَحْکَمَ الْحاکِمین، صَلّ علی محمدٍ و اهل بَیْتهِ وَ خِرْلی فِی الْاَمْرِ الَّذی أَرَدْتُ.
«ابن بابویه» و «سید» روایت کرده اند که «محمد بن خالد قسری» از حضرت صادق علیه السلام سؤال کرد از طریق استخاره فرمود که: در آخر رکعت های نماز شب در سجده صد و یک مرتبه بگو «اَسْتَخیرُ اللّهَ برحمتِهِ» و به روایت دیگر صد مرتبه.
به سند معتبر دیگر روایت کرده اند که هرگاه حضرت صادق علیهالسلام اراده میفرمودند که غلامی یا چهار پایی بخرند یا امر آسانی یا حاجت سبکی داشتند، برای آن هفت مرتبه طلب خیر از حق تعالی میکردند. و اگر امر عظیمی اراده میکردند صد مرتبه طلب خیر میکردند و اَقلّش «استخیرُ اللّه برحمتِهِ» است.
به سند معتبر از حضرت امام موسی علیه السلام روایت است که مردی به خدمت آن حضرت آمد و گفت: فدای تو شوم، میخواهم به سفری بروم و میخواهم مرا تعلیم استخاره نمایی که اگر خیر من در این سفر باشد برای من میسر گرداند و اگر برای من شر باشد از من بگرداند. حضرت فرمود که میخواهی به این سفر بروی؟ گفت: آری. فرمود: این دعا بخوان تا برای تو خیر شود «اللّهم قَدِّر لی ما أَرَدْتُ وَاجْعَلْهُ خَیرا لی فَاِنَّکَ تَقْدِرُ علی ذلک»
«سهل قمی» گفت: من در مکّه معظّمه مجاور بودم، پس رفتم به مدینه و بخدمت حضرت امام محمد تقی علیهالسلام مشرف شدم و اراده داشتم که از حضرت سؤال (تقاضا) کنم از برای شرف و کرامت جامهای را که بپوشم و میسر نشد که سؤال کنم تا وداع کردم و بیرون و خواستم که از مدینه بیرون روم، باز به خاطرم رسید که عریضه به خدمت حضرت بنویسم و جامه را سؤال کنم، چون ترددی داشتم عریضه را نوشتم و رفتم به مسجد حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم و دو رکعت نماز استخاره کردم و بعد از آن صد مرتبه طلب خیر از خدا کردم، پس در دلم افتاد که نامه را نفرستم، نامه را دریدم و از مدینه بیرون رفتم. چون روانه شدم دیدم که خادم آن حضرت میگردد و سؤال از مکان من میکند، چون به من رسید دستمالی به من داد که دو پارچه بسیار خوش قماش نازک در میان آن پیچیده بود و گفت: مولای تو این جامهها را برای تو فرستاده است، پس «احمد بن محمد بن عیسی» راوی حدیث گفت که: در آن زودی «محمد بن سهل» به رحمت خدا رفت و من او را غسل دادم و در همان جامهها که حضرت فرستاده بودند او را کفن کردم.
«کلینی» و «شیخ» و «سید» و «طبرسی» به سند صحیح روایت کرده اند که «ابن اسباط» اراده مصر داشت و در راه دریا و صحرا مردد بود. حضرت امام رضا علیهالسلام فرمود: که برو به سجده و در غیر وقت نماز واجب و دو رکعت نماز بکن و صد مرتبه طلب خیر خود از خدا بکن و آنچه در دلت میافتد به آن عمل کن.
شیخ در «مجالس» به سند معتبر از امام علی نقی علیهالسلام روایت کرده است که حضرت صادق علیهالسلام فرمود: هرگاه یکی از شما را حاجتی عارض شود باید که مشورت با پروردگار خود بکند. گفتند: چگونه مشورت کند؟ فرمود: بعد از نماز فریضه به سجده رود و صد مرتبه بگوید: «اللّهُم خِرْلی» پس متوسل شود به ما و صلوات فرستد بر ما و ما را شفیع گرداند در درگاه خدا، پس آنچه حق تعالی به دلش میاندازد به آن عمل کند و این مطالب را اگر به فارسی بگوید نیز خوب است.
«سید» به سندهای صحیح و معتبر روایت کرده است که مردی به حضرت امام محمد جواد علیهالسلام عریضه در باب فروختن ملکی نوشت، در جواب نوشتند: دو رکعت نماز به جا آور و بعد از آن صد مرتبه طلب خیر خود از خدا بکن و در اثنای استخاره با کسی سخن مگو تا صد مرتبه تمام شود، پس اگر در دلت بیفتد فروختن آن ملک، بفروش.
«اسحاق بن عمار» به خدمت حضرت صادق علیهالسلام عرض کرد که بسیار واقع میشود که امری را اراده میکنم و بعضی مرا امر میکنند به آن و بعضی نهی میکنند. حضرت فرمود: هرگاه چنین باشد دو رکعت نماز بکن و صد و یک مرتبه طلب خیر از خدا بکن، پس نظر کن که کدام یک در دل تو حج را است، پس آن را بکن که ان شاء اللّه خیر تو در آن است و باید که طلب خیر را در عافیت بکنی، یا آنکه بگویی: «استخیرُ اللّه بَرحمتِهِ خِیَرَةً فی عافیةٍ» زیرا که بسا باشد که خیر آدمی در بریدن دست او باشد یا در مردن فرزند او یا در رفتن مال او؛ یعنی: هرچند خیر در اینها باشد اما چون اکثر خلق صبر بر این بلاها نمیتوانند کرد و حق تعالی قادر است بر آنکه خیر را در اموری قرار دهد که مقرون به عافیت از این بلاها باشد، پس در دعا باید که شرط عافیت بکند.
بدان که مشورت کردن با برادران مؤمن عاقل، از اَهمّ امور است و تأکید بسیار در آیات و اخبار در آن وارد شده است، چنانچه حق تعالی برای تعلیم سایر بندگان و تألیف قلوب مؤمنان و امتحان منافقان حضرت رسالت پناه صلیاللهعلیهوآلهوسلم را که صاحب عقل کل بود و خاطر مقدسش اسرار وحی الهی و مشرق انوار الهامات نامتناهی بود خطاب نمود که «... وَ شاوِرهُم فی الْاَمْرِ فَاِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّل عَلَی اللّه اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوکلِّین». یعنی با صحابه مشورت کن در امر جهاد و غیر آنکه اراده مینمایی، پس چون عزم کنی بر آنچه ما بر زبان ایشان جاری میسازیم و به خاطر مقدس تو میاندازیم، پس توکل کن بر خدا و کار خود را به او بگذار و اعتماد بر غیر او مکن، به درستی که خدا دوست میدارد آنها را که در همه امور بر خداوند خود توکل می کنند.
بدان که امر آن حضرت به مشوره برای تعلیم سایر بندگان و تطییب خاطر مؤمنان و مصالح بسیار، دیگر باز امر فرمود به توکل و اعتماد بر جناب مقدس و او و تفویض امور خود به علم کامل و لطف شامل او، پس با ارتکاب مشورت باید که اعتماد بر آرای خلق نکند و خیر خود را از علاّم الغیوب طلب کند تا آنچه خیر اوست حق تعالی بر زبان ایشان جاری گرداند.
در جای دیگر فرموده است: «والذین استجابوا لِرَبِّهِم وَ اَقامُوا الصَّلاةَ و أمْرُهمْ شُوری بَیْنَهُمْ و مِمّا رزقناهُمْ یُنْفِقُونَ.» پس مدح کرده است جماعتی را که اجابت میکنند پروردگار خود را در هر امری از امور دین که ایشان را به سوی آن میخواند و نماز را بر پا میدارند در اوقات فضیلت با شرائط و آداب آن و کار ایشان مشورت است در میان ایشان، یعنی مستبد به رأی خود نمیباشند و در هر کار با یکدیگر مشورت میکنند و از آنچه به ایشان روزی کردهایم از مال حلال در راه رضای ما انفاق میکنند. و از این آیه کریمه نهایت مبالغه در مشورت ظاهر می شود.
استخاره را عموما به چند طریق انجام می دهند که هرکدام پشتوانه روایی معتبری دارند و در سنت مورد استفاده قرار می گرفتند که هم می توانند برای خود و هم برای دیگری مورد استفاده قرار بگیرند.
مرحوم شیخ عباس قمی درحاشیه مفاتیح الجنان گفته بنا به مشهور ساعاتی از ایام هفته برای استخاره با قرآن خوب است، گر چه در این باره حدیثی ازاهل بیت یافت نشده است:
شنبه
تا وقت ناهار و پس از ظهر تا عصر .
یکشنبه
از صبح تا ظهر و از عصر تا مغرب.
دوشنبه
از صبح تا طلوع آفتاب، و پس از ناهار تا ظهر، و از عصر تا وقت عشا.
سهشنبه
از وقت ناهار تا ظهر، و پس از عصر تا وقت نماز عشا.
چهارشنبه
از صبح تا ظهر و پس از عصر تا وقت عشا.
پنجشنبه
از صبح تا طلوع آفتاب و پس از ظهرتا نماز عشا.
جمعه
از صبح تا طلوع آفتاب و بعد از ظهر تا عصر