معنی استخاره
واژه استخاره در منابع نقلی شیعه و اهل سنّت، معمولاً به دو معنا به کار رفته استکه هر کدام بر اساس روایات و احادیث مختلف مورد استفاده قرار گرفته اند و می توان در کل آنها را به دو معنی عام و خاص تقسیم کرد.
1. معنای عامّ
در دستهای از احادیث دیده میشود که به صورت مطلق، به طلب خیر نمودن از خداوند در تمام امور توصیه شده است. بدینمعنا که بهتر است مؤمن در کارها و تصمیمات خود از خداوند متعال طلب خیر کند؛ چرا که عاقبت و فرجام تمام امور در قبضه قدرت اوست.
بنابراین این نوع از استخاره به زمان، مکان و یا موقعیّت خاصّی اختصاص ندارد؛ بلکه مطابق آن، مؤمن باید در هر زمان و مکان و هر کاری (چه قبل از اقدام به آن کار و چه در حین انجام و چه بعد از آن) به خداوند متعال توکّل نموده و از او طلب خیر نماید و در قلب، نیّت و عمل خود، عاقبت کارش را به او بسپرد و از او بخواهد تا پایان امورش را به خیر و سعادت ختم نماید.
در اینجا به ذکر سه نمونه از روایاتی که به این نوع از استخاره تشویق کرده اند، میپردازیم:
1. شیخ صدوق رحمه الله در «مقنعه»، به نقل از امام صادق علیه السلام چنین آورده است: «یَقُولُ الله عَزَّ وَجَلَّ: مِنْ شِقَاءِ عَبْدِی أنْ یَعْمَلَ الأعْمَالَ وَلاَ یَسْتَخِیرَنِی؛ خداوند متعال فرموده است: از نشانههای بدبختی بنده من آن است که کارهای خود را انجام دهد و از من طلب خیر نکند.»
2. برقی، در «محاسن» به سند خود از امام صادق علیه السلام چنین نقل میکند: «من دخل فی أَمْرٍ بِغَیْرِ اِسْتِخَارَةٍ ثُمَّ ابْتُلِیَ لَمْ یُؤْجَرْ؛ هر کس در کاری بدون طلب خیر [از خداوند] وارد شود، و سپس به بلایی در مورد آن گرفتار گردد، در مقابل آن بلا اجری نمیبرد.»
3. سید بن طاووس رحمه الله در «فتح الابواب» به نقل از مفضّل، و او از امام صادق علیه السلام چنین نقل نموده است: «مَا اسْتخَارَ الله عَزَّ وَجَلَّ عَبْدٌ مُؤمِنٌ اِلاَّ خَارَ لَهُ؛ هیچ بنده مؤمنی در کاری از خداوند طلب خیر نمیکند؛ مگر آنکه خداوند به او خیر میرساند.»
برخی از محققّان اسلامی، مراد از استخاره را تنها همین نوع از استخاره دانسته و قسم دوّم از استخاره را که استخاره خاصّ نام گرفته، نپذیرفتهاند.
2. معنای خاص
در این نوع از استخاره، شخص مؤمن با انجام یک سری اعمال در پی این است که بداند آیا کاری که میخواهد انجام دهد، به خیر او تمام خواهد شد یا نه؟ و آیا آن کار خاصّ را انجام بدهد یا خیر؟ که مراد از استخاره ای که در بین عوام مطرح می شود همین معنای خاص استخاره است. مثلا وقتی که کسی میگوید استخاره کردم که فلان کار را انجام بدهم و بد آمد منظورش همین است.
البته بدیهی است که در این نوع از استخاره نیز صدق نیّت، توسّل قلبی و ارتباط عمیق با عالم معنا، موجب افزایش کارآمدی آن خواهد گردید؛ ولی از آن جهت که این نوع از استخاره توأم با یک سری اعمال خاص میباشد، به آن استخاره خاص گفته میشود.
معمولاً این قسم از استخاره در میان عموم مردم متداول است و بسیاری از مردم مسلمان در برخی از کارهای خود به این سنّت حسنه متمسّک میگردند و از دیرباز، عالمان و محققّان زیادی در خصوص ماهیّت، آداب و روشهای مربوط به آن کتابها و رسالههای متعدّد نوشتهاند.
معنای استخاره در لغت نامه دهخدا
استخاره .[ اِ ت ِ رَ ] ( اسم مصدر عربی ) استخارت . خواستن بهترین اَمرین . (منتهی الارب ). بهترین خواستن . طلب خیر کردن . نیکوئی جستن . (منتهی الارب ): شیر... پس از ... استخارت او [گاو] را مکان اعتماد داد. (کلیله و دمنه ). او را پیش خواند و فرمود که پس از تأمل بسیار و استخارت ... ترا بمهمی بزرگ اختیار کردیم . (کلیله و دمنه ). || خیر خواستن از خدای تعالی . (تاج المصادر بیهقی ): بموجب این مقدمات بعد از استخارت فضل خدای و استشارت عقل رهنمای ... (التوسل الی الترسل ). منتصر این اشارت قبول کرد و بعد از استخارت نهضت فرمود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 222). حال او [ابوالفتوح والی مولتان ] بسلطان انهاء کردند حمیت اسلام و غیرت دین او را بر کفایت مضرت ... او باعث و محرض شد و در این باب استخاره کرد و همت بر این مهم دینی گماشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 289). استخاره کرد و چون بحر خصم جوشان و خروشان در حرکت آمد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 349). سلطان بعد از استخارت عزیمت بر آن غزو مصمم کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 408). || مهربانی کردن خواستن از کسی . مهربانی خواستن . (منتهی الارب ). || استخاره ٔ ضبع؛ چوب در سوراخ کفتار کردن تا از سوراخ دیگر بیرون شود. || استخاره ٔ منزل ؛ پاک و پاکیزه کردن جای را. (از منتهی الارب ). || بانگ کنانیدن صیاد آهوبره را تا مادر را نزدیک وی آرد و صید کند. || آگاهی جستن از غیب در مآل کاری . نزد سنیان بچند دستور است مختصر آنکه دعای قنوت یا دیگر ادعیه خوانده بخسبند آنچه شدنی باشد مناسبات آن بخواب مشاهده کنند و اکثر شیعیان استخاره به این طور کنند که بعد از خواندن ادعیه چشم بسته تخمیناً مقام ثلث دانه های تسبیح را بدو انگشت میگیرند و از آنجا تا امام دو دو دانه طرح میکنند اگر در آخر یک دانه ماند علامت خیر است و اگر دو ماند علامت شر است . (غیاث اللغات ). با قرآن یا سبحه و امثال آن تمییز بدی یا نیکی فعل منظوری را بدانسان که مأثور است خواستن . تفأل کردن با قرآن یا سبحه : |
- يكشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۴۴ ب.ظ