مفتاح اول در بیان نوع اول است یعنى استخاره مطلقه
سید على بن طاووس به سند صحیح روایت کرده است ، از ابن ابى یعفور، که گفت : شنیدم از حضرت صادق (ع ) که مى فرمود در بیان کیفیت استخاره : که تعظیم و تمجید و حمد خدا مى کنى ، و صلوات بر محمد و آل او مى فرستى ، پس مى گوئى اللّهمّ انّى اسالک بانّک عالم الغیب و الشّهادة الرحمن الرحیم و انت علام الغیوب ، اسخیر اللّه برحمته پس حضرت فرمود: که اگر امر سختى باشد که بیم در آن داشته باشى صد مرتبه بگو، و اگر امر سهلى باشد سه مرتبه بگو.
مؤ لف گوید: که ظاهر آن است که تکرار صد بار و سه بار در استخیراللّه برحمته باشد، و اگر از اول دعا مکرر بخواند شاید بهتر باشد. و اگر پیش از دعا بگوید سبحان اللّه و الحمدللّه و لا اله الاّ اللّه و اللّه اکبر و لاحول ولاقوة الاّ باللّه العلى العظیم و بعد از آن ، آن دعا را بخواند شاید بد نباشد.
و ایضا، به سندهاى معتبر از حضرت صادق (علیه السلام ) روایت کرده است که هر که یک مرتبه خیر خود را از خدا بطلبد و او راضى باشد به هر چه خدا از براى او میسر گرداند، البته حق تعالى آنچه خیر اوست براى او میسر گرداند.
و به سند معتبر دیگر روایت کرده است ، که محمد طیار به خدمت حضرت صادق (علیه السلام ) عرض کرد که به ما رسیده است که شما فرموده اید: هر که در امرى ، صد مرتبه خیر خود را از خدا بطلبد، البته خدا خیر او را به نزد او بیاورد، حضرت فرمود: که اگر یک نوبت نیز خیر خود را بطلبد، خدا او را، به خیر او برساند.
و به اسانیده صحیحه روایت کرده است ، از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام ) که طلب خیر در هر رکعت از رکعات نافله نماز پیشین کردن خوب است .
مؤ لف گوید: که شاید مراد طلبیدن در سجده باشد.
و در مکارم الاخلاق و کتاب من لایحضر از حضرت صادق (علیه السلام ) روایت کرده اند که در استخاره باید که طلب خیر خود کند از خداوند عالمیان ، در سجده آخر نافله صبح ، صد و یک مرتبه به این نحو که بگوید: الحمدللّه رب العالمین ، اللهمّ صلّ على محمد و آله پس پنجاه مرتبه بگوید: استخیراللّه برحمته پس باز حمد و صلوات را اعاده کند و پنجاه و یک مرتبه بگوید: استخیراللّه برحمته .
و سید (رضى اللّه عنه ) این روایت را نقل کرده است و گفته است : که بعد از آن مى گوید اللّهمّ یا ابصر الناظرین ، و یا اسمع السامعین ، و یا اسرع الحاسبین ، و یا ارحم الراحمین ، صلّ على محمد و آله ، و خرلى فى الامر الذى ارد و اگر تواند به عربى حاجت خود را ذکر کند، و باز بگوید: لا اله الاّ العلى العظیم ، لا اله الاّ اللّه الحلیم الکریم ، ربّ بحرمة محمد و آله صلّ على محمد و آله ، و خرلى فى الامر الّذى اردت فى الدنیا و الاخرة فى عافیه و باز اگر تواند حاجت خود را ذکر کند به جاى فى الامر الذى اردت .
و در مکارم الاخلاق از حضرت امیرالمؤ منین (صلوات اللّه علیه ) روایت کرده است در کیفیت استخاره ، که دو رکعت نماز مى گذارد، و بعد از نماز صد مرتبه مى گوید استخیراللّه پس مى گوید اللّهمّ انّى قد هممت بامر قد علمته ، فان کنت تعلم انّه خیر لى فى دینى و دنیاى و آخرتى فیسره لى ، و ان کنت تعلم انّه شرّ لى فى دینى و دنیاى و آخرتى فاصرفه عنّى ، کرهت نفسى ذلک ام احبّت ، فانّک تعلم و لااعلم و انت علام الغیوب پس عزم مى کند بر امرى که اراده کرده است .
و ایضا روایت کرده است که مردى آمد به خدمت حضرت صادق (علیه السلام ) و گفت : فداى تو شوم گاه هست که کارى را مى کنم و بعد از آن پشیمان مى شوم ، حضرت فرمود: که چرا استخاره نمى کنى ؟ گفت : فداى تو شوم چگونه استخاره کنم ؟ فرمود: که چون نماز صبح را کردى دست را بلند کن برابر روى خود و بگو اللّهمّ انّک تعلم و لااعلم ، و انت علام الغیوب ، فصلّ على محمد و آل محمد، و خرلى فى جمیع ما عزمت به من امورى خیار برکة و عافیة .
و ایضا از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام ) روایت کرده است که چون حضرت على بن الحسین (صلوات اللّه علیه ) اراده حجى ، یا عمره اى ، یا بنده آزاد کردنى یا خریدنى یا فروختنى مى کرد وضو مى ساخت و دو رکعت نماز استخاره مى کرد، و در رکعت اول بعد از فاتحه سوره الرحمن و در دوم سوره حشر مى خواند، و بعد از نماز دویست مرتبه طلب خیر از خدا مى کرد، یعنى مى گفت استخیراللّه یا استخیراللّه برحمته خیرة فى عافیة پس سوره قل هو اللّه ، و قل اعوذ بربّ الفلق ، و قل اعوذ بربّ الناس مى خواند، پس مى گفت :
اللّهمّ انّى قدهممت بامر قد علمته ، فان کنت تعلم انّه خیر لى فى دینى و دنیاى و آخرتى فاقدره لى ، و ان کنت تعلم انّه شرّ لى فى دینى و دنیاى و آخرتى فاصرفه عنّى ، ربّ اعزم لى على رشدى ، و ان کرهت او احبّت ذلک نفسى ، ببسم اللّه الرحمن الرحیم ، ما شا اللّه لاحول و لاقوة الاّ باللّه ، حسبى اللّه و نعم الوکیه پس متوجه آن امر مى شد و عزم بر آن مى نمود.
و سید بن طاووس (رضى اللّه عنه ) به سند صحیح از حضرت صادق (علیه السلام ) روایت کرده است که هرگاه کسى مطلبى از پروردگار خود خواهد طلب نماید، باید که در آن روز بر شصت مسکین تصدق کند، و هر مسکین را یک صاع گندم بدهد به صاع حضرت رسول (صلى اللّه علیه و آله ) و چون شب شود در ثلث آخر شب غسل کند و جامه کنده که پست ترین عیالش پوشند بپوشد و بعوض زیر جامه لنگى ببندد، پس دو رکعت نماز بجا آورد، و چون در رکعت دوم به سجده اول برود لا اله الاّ اللّه بگوید، و خدا را به عظمت و بزرگوارى یاد کند.
و دور نیست که اگر بعد از ذکر سجود تسبیحات اربع ولا حول ولاقوة الاّ باللّه العلى العظیم بگوید خوب باشد، پس گناهان خود را آنچه در خاطر داشته یاد کند، و طلب مغفرت و آمرزش کند، و اگر مجمل بگوید اللّهمّ اغفرلى ماتعلم من ذنوبى شاید بد نباشد، پس فرمود که چون سر به سجده دوم بگذارد صد مرتبه بگوید اللّهمّ انّى استخیرک پس هر حاجت که دارد از خدا بطلبد، و هر مرتبه که به سجده رود لنگ را از زانو دور کند که زانوها به زمین برسد، و عقب لنگ را نیز میان ساقها و رآنهاداخل کند که مجموع زانوها و قدمهایش به خاک برسد.
و على بن ابراهیم در تفسیر و حمیرى در قرب الاسناد روایت کرده اند از على بن اسباط که گفت : رفتم به خدمت حضرت امام رضا (علیه السلام ) و گفتم مى خواهم به سفر مصر بروم و نمى دانم از راه دریا بروم یا از راه صحرا، حضرت فرمود: که برو به مسجد حضرت رسول (صلى اللّه علیه و آله ) در غیر وقت نماز واجب ، و دو رکعت نماز بجا آور، و بعد از آن صد و یک مرتبه استخیراللّه و به روایت حمیرى صد مرتبه بگو.
و ایضا حمیرى به سند صحیح از حضرت صادق (علیه السلام ) روایت کرده است که هر که در بالاى سر مرقد منور حضرت امام حسین (صلوات اللّه علیه ) صد مرتبه طلب خیر از خدا بکند، پس حمد و تهلیل و تسبیح و تمجید و ثنا کند خدا را، البته خدا خیر او را براى او میسر گرداند، یا در دل او بیندازد.
مؤ لف گوید: که اگر چنین بگوید: استخیراللّه برحمته خیرة فى عافیة صد مرتبه ، پس بگوید لا اله الاّ اللّه الحلیم الکریم ، و سبحان اللّه ، و الحمدللّه ربّ العالمین ، و لاحول ولاقوة الا باللّه العلى العظیه شاید عمل به حدیث کرده باشد. پس صلوات بفرستد و طلب خیر خود از خدا بکند، و دعائى که بعد از این مذکور است ، که راوى گفت : که شنیدم از حضرت صادق (علیه السلام ) که در استخاره این دعا را مى خواندند: اللّهمّ انّى اسالک بعلمک ، و استخیرک بعزّتک ، و اسالک من فضلک العظیم ، و انت اعلم بعواقب الامور، ان کان هذا الامر خیرا لى فى دینى و دنیاى و آخرتى ، فیسره لى و بارک لى فیه [و اعنّى علیه خ ل ] و ان کان شرّا فاصرفه عنّى ، واقض لى الخیر [بالخیر حیث ما کان خ ل ] حیث کان ، و رضّنى به حتى لااحبّ تعجیل ما اخرت و لا تاخیر ما عجّله.
و کلینى و شیخ ، به سند صحیح از حضرت صادق (علیه السلام ) روایت کرده اند که دو رکعت نماز بکن ، و طلب خیر خود از حق تعالى بکن ، پس به خدا سوگند مى کنم که هیچ مسلمان طلب خیر از خدا نمى کند مگر آنکه البته آنچه خیر اوست خدا به نزد او مى آورد.
و ابن بابویه و شیخ طوسى و دیگران به سند معتبر از حضرت صادق (علیه السلام ) روایت کرده اند که هر که هفتاد مرتبه این دعا را براى طلب خیر از خدا بخواند، البته خدا آنچه خیر اوست براى او مقدر مى گرداند، دعا این است : یا ابصر الناظرین ، و یا اسمع السامعین ، و یا اسرع الحاسبین ، و یا ارحم الراحمین ، و یا احکم الحاکمین ، صلّ على محمد و اهل بیته ، و خرلى فى الامر الّذى ارد .
و در مکارم الاخلاق همین روایت را نقل کرده ، و در آخرش گفته است : که پس برو به سجده و صد مرتبه بگو استخیراللّه برحمته ، استقدراللّه فى عافیة بقدرته پس متوجه آن کار بشو که هر چه رو مى دهد خیر تو در آن است ، و متهم مدار پروردگار خود را در آنچه براى تو مقدر کند، و بدان که خیر تو البته در آن است .
و شیخ (رحمه اللّه ) به سند معتبر از امام محمد باقر (علیه السلام ) روایت کرده است که حضرت امام زین العابدین (علیه السلام ) هرگاه اراده امرى مى کردند، مانند حج یا عمره یا فروختن یا خریدن یا بنده آزاد کردن وضو مى ساخت ، و دو رکعت نماز استخاره مى کردند، و در آن دو رکعت سوره حشر و سوره رحمن مى خواندند، پس قل اعوذ برب الفلق ، و قل اعوذ برب الناس ، و قل هو اللّه احد مى خواندند، پس این دعا را مى خواندند:
اللّهمّ ان کان الامر الذى اردت خیرا لى فى دینى و دنیاى و آخرتى و عاجل امرى و آجله ، فیسره لى على احسن الوجوه و اجملها [و اکملها خ ل ] و ان کان الامر الذى اردت شرّا لى فى دینى و دنیاى و آخرتى و عاجل امرى و آجله ، فاصرفه عنّى على احسن الوجوه ، ربّ لى على رشدى و ان کرهت ذلک او [و خ ل ] ابته نفسى .
برقى و سید نیز این روایت را نقل کرده اند، و در دعا، اختصارى کرده اند، لهذا روایت شیخ را اختیار کردیم .
و ابن بابویه و شیخ و دیگران (رضى اللّه عنهم ) به سند حسن از حضرت صادق (علیه السلام ) روایت کرده اند که هرگاه یکى از شما اراده کارى بکند، پس دو رکعت نماز بکند، پس حمد کند خدا را و ثنا گوید بر او، و صلوات فرستد بر محمد و آل او و بگوید: اللّهمّ ان کان هذا الامر خیرا لى فى دینى و دنیاى ، فیسره لى و قدره لى ، و ان کان غیر ذلک فاصرفه عنّه راوى پرسید که چه سوره در این دو رکعت بخوانم ؟
فرمود: که هر سوره که خواهى ، و اگر خواهى قل هو اللّه احد و قل یا ایها الکافرون بخوان ، و قل هواللّه احد در ثواب برابر است با ثلث قرآن.
و ایضا ابن بابویه و سید (رحمة اللّه علیهما) روایت کرده اند که محمد بن خالد قسرى از حضرت صادق (علیه السلام ) سؤ ال کرد از طریق استخاره ؟ فرمود: که در آخر رکعتهاى نماز شب در سجده صد و یک مرتبه بگو استخیر اللّه برحمته و به روایت دیگر صد مرتبه .
و به سند معتبر دیگر روایت کرده اند که هرگاه حضرت صادق (علیه السلام ) اراده مى فرمودند که غلامى یا چهارپایى بخرند، یا امر آسانى یا حاجت سبکى داشتند صد مرتبه طلب خیر مى کردند، و اقلش استخیر اللّه برحمته است .
و در قرب الاسناد به سند معتبر از حضرت امام موسى (علیه السلام ) روایت کرده است که مردى به خدمت آن حضرت آمد و گفت : فداى تو شوم مى خواهم به سفرى بروم و مى خواهم مرا استخاره تعلیم نمائى که اگر خیر من در این سفر باشد براى من میسر گرداند، و اگر براى من شر باشد از من بگرداند، حضرت فرمود: که مى خواهى به این سفر بروى ؟ گفت : آرى . فرمود: که این دعا بخوان تا براى تو خیر شود اللّهمّ قدّر لى ما اردت و اجعله خیرا لى ، فانّک تقدر على ذلک .
و سید بن طاووس (رضى اللّه عنه ) از حضرت صادق (علیه السلام ) روایت کرده است که بعد از نماز استخاره این دعا را بخوانند:
اللّهمّ انّک خلقت اقواما یلجؤ ون الى مطالع النّجوم ، لاوقات حرکاتهم و سکونهم و تصرّفهم و عقدهم و حلّهم ، و خلقتنى ابرا الیک من اللّجا الیها و من طلب الاختیارات بها، و اتیقّن [ایقن خ ل ] انّک لم تطلع احدا على غیبک فى مواقعها، و لم تسهّل له السّبیل الى تحصیل افاعیلها، و انّک قادر على نقلها فى مداراتها فى مسیرها [سیرها خ ل ] عن السّعود العامّة و الخاصّة الى النّحوس ، و من النّحوس الشّاملة و المفردة الى السّعود، لانّک تمحوما تشا و تثبت و عندک امّ الکتاب ، و لانّها خلق من خلقک و صنعة من صنیعک [صنعک صنعتک خ ل ] و ما اسعدت من اعتمد على مخلوق مثله ، و استمدّ الاختیار لنفسه و هم اولئک ، و لا اشقیت من اعتمد على الخالق الّذى انت هو، لا اله الاّ انت وحدک لاشریک لک و سالک بما تملکه و تقدر علیه ، و انت به ملىّ و عنه غنىّ، و الیه غیر محتاج ، و به غیر مکترث ، من الخیرة الجامعة للسّلامة و العافیة و الغنیمة لعبدک من حدث الدّنیا الّتى الیک فیها ضرورته لمعاشه ، و من خیرات الاخرة الّتى علیک فیها معوّله ، و انا هو عبدک .
اللّهمّ فتولّ یا مولاى اختیار خیر الاوقات ، لحرکتى و سکونى و نقضى و ابرامى و سیرى و حلولى و عقدى و حلّى ، واشدد بتوفیقک عزمى و سدّد فیه رایى ، و اقذفه فى فؤ ادى حتّى لایتاخّر و لایتقدّم وقته عنّى ، و ابرم [واثرم خ ل ] من قدرتک کلّ نحس یعرض بحاجز حتم من قضائک یحول بینى وبینه ، و یباعده منّه فى دینى و نفسى و مالى و ولدى و اخوانى ، و اعذنى به من الاولاد و الاموال و البهائم و الاعراض ، و ما احضره و ما اغیب عنه ، و ما استحبه و ما اخلّفه .
و حصّنّى من کلّ ذلک بعیاذک من الافات و العاهات و البلیّات ، و من التّغییر و التّبدیل و النّقمات و المثلات ، و من کلمتک الخالقة ، و من جمیع المخلوقات [المخوفات خ ل ] و من سو القضا، و من درک الشّقا، و من شماتة الاعدا، و من الخطا و الزّلل فى قولى و فعلى ، و ملّکنى الصّواب فیهما، بلا حول و لا قوّة الاّ باللّه علىّ العظیم ، بلا حول و لاقوة الاّ باللّه الحکیم الکریم ، بلا حول و لاقوّة الاّ باللّه العزیز العظیم [العلیم خ ل ] بلاحول و لاقوّة الاّ باللّه حرزى و عسکرى ، بلا حول و لاقوة الاّ باللّه سلطانى و مقدرتى ، بلاحول و لاقوّة الاّ باللّه عزّى و منعتى .
اللّمّ انت العالم بجوائل فکرى ، و جوائس صدرى ، و مایترجّح فى الاقدام علیه و الاحجام عنه مکنون ضمیرى و سرّى ،و انا فیه بین حالین خیر ارجوه و شرّ اتقّیه ، و سهو یحیط بى ودین اح .طه ، فان اصابنى [اصابنى خ ل ] الخیرة الّتى انت خالقها لتهبها لى ، لاحاجة بک الیها بل بجود منک علىّ بها غنمت و سلمت ، و ان اخطاتنى خسرت و عطبت .
اللّهمّ فارشدنى منه الى مرضاتک و طاعتک ، و اسعدنى فیه بتوفیقک و عصمتک ، و اقض بالخیر و العافیة و السّلامة التّامة الشّاملة الدّائمة لى فیه حتم اقضیتک و نافذ عزمک و مشیّتک ، و انّنى [انّى خ ل ] ابرا الیک من العلم بالاوفق [بالارفق خ ل ] من مبادیه و عواقبه و فواتحه [مفاتحه خ ل ] و خواتمه و مسالمه و معاطبه و من القدرة علیه ، و اقرّ انّه لاعام و لا قادر على سداده سواک ، فانا استهدیک و استعینک [و استفتیک خ ل ] و استقضیک و استفیک و ادعوک و ارجوک ، و ما تاه من استهداک ، و لاضلّ من استفتاک ، و لا دهى من استکفاف ، و لاحال [خاب خ ل ] من دعاک ، و لااخفق من رجاک ، فکن لى عند احسن ظنونى و آمالى فیک ، یا ذاالجلال و الاکرام ، انّک على کلّ شى قدیر.
و استنهضت لمهمّى هذا و لکلّ مهمّ، اعوذ باللّه السّمیع العلیم من الشیطان الرّجیم ، بسم اللّه الرّحمن الرّحیم ، الحمدللّه ربّ العالمین ، الرّحمن الرّحیم ، مالک یوم الدّین ، ایّاک نعبد و ایّاک نستعین ، اهدنا الصّراط المستقیم ، صراط الّذین انعمت علیهم ، غیرالمغضوب علیهم ، ولا الضّالّین . قل اعوذ بربّ النّاس ، ملک النّاس ، اله النّاس ، من شرّ الوسواس الخنّاس ، الذى یوسوس فى صدور النّاس ، من الجنة والنّاس . قل اعوذ بربّ الفلق ، من شرّ ما خلق ، و من شرّ غاسق اذا وقب ، و من الجنّة و الناس . قل اعوذ بربّ الفلق ، من شرّ ما خلق ، و من شرّ غاسق اذا وقب ، و من شرّ النّفاثات فى العقد، و من شرّ حاسد اذا حسد. قل هو اللّه احد، اللّه الصّمد، لم یلد و لم یولد، و لم یکن له کفوا احد.
پس بخوان سوره تبارک الذى بیده الملک تا آخر سوره ، پس بگو: واذاقرات القرآن جعلنا بینک و بین الّذین لایؤ منون بالاخرة حجابا مستورا، و جعلنا على قلوبهم اکنّة ان یفقهوه و فى آذانهم وقرا، و اذا ذکرت ربّک فى القرآن وحده ولّوا على ادبارهم نفورا، اولئک هم الغافلون ، افرایت من اتّخد الهه هواه و اضلّه اللّه على علم و ختم على سمعه و قلبه و جعل على بصره غشاوة فمن یهدیه من بعد اللّه افلا یتذکّرون ، و من اظلم ممّن ذکّر بآیات ربّه فاعرض عنها و نسى ما قدّمت یداه انّا جعلنا على قلوبهم اکنّة ان یفقهوه و فى آذانهم و قرا و ان تدعهم الى الهدى فلن یهتدوا اذا ابدا، الّذین قال لهم الناس انّ النّاس قدجمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایمانا، و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوکیل فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل لم یمسسهم سو و اتّبعوا رضوان اللّه و اللّه ذوفضل عظیم ، فاضرب لهم طریقا فى البحر یبسا لاتخاف درکا و لاتخشى ، لاتخافا انّنى معکما اسمع و ارى .
و استنهضت لمهمّى هذا و لکلّ مهمّ اسما اللّه العظام و کلماته التّوامّ و فواتح سور القرآن و خواتیمها و محکماتها و قوارعها و کلّ عوذة تعوّذ بها نبىّ او صدیق حم شاهت الوجوه وجوه اعدانى فهم لایبصرون ، و حسبى اللّه ثقة و عدّة و نعم الوکیل ، و الحمدللّه ربّ العالمین ، و صلواته على سیدنا محمد رسوله و آله الطاهرین.
مؤ لف گوید: که اگر در ابتداى سور معوذتین و قل هواللّه نیز بسم اللّه الرحمن الرحیم را اعاده کند شاید بد نباشد، و از فحواى دعا ظاهر مى شود که از براى دفع شر اعادى نیز این دعا را خواندن مناسب است .
و ایضا سید (رضى اللّه عنه ) به سند معتبر روایت کرده است که از حضرت امام رضا (علیه السلام ) که روایت کرد از پدرش از حضرت امام جعفر (صلوات اللّه علیهما) که هر که این دعا را بخواند در کارى که اراده کند نبیند در عاقبت آن کار مگر آنچه خواهد و دوست دارد، و دعا این است :
اللّهمّ انّ خیرتک تنیل الرّغائب ، و تجزل المواهب ، و تطیّب المکاسب ، و تغنم المطالب ، و تهدى الى احمد العواقب ، و تقى من محذور النّوائب ، اللّهمّ انّى استخیرک فیما عقد علیه رایى وقادنى الیه هواى ، فاسالک یا ربّ ان تسهّل لى من ذلک ما تعسّر، و ان تعجّل من ذلک تیسّر، و ان تعطینى یا ربّ الظفر فیما استخرتک فیه و عونا بالانعام فیما دعوتک ، و ان تجعل یا ربّ بعده قربا، و خوفه امنا، و محذوره سلما، فانک تعلم و لا اعلم و تقدر و لا اقدر، و انت علام الغیوب ، اللّهمّ ان یکن هذا الامر خیرا لى فى عاجل الدنیا و [آجل خ ل ] الاخرة ، فسهله لى و یسّره علىّ، و ان لم یکن فاصرفه عنّى و اقدر لى فیه الخیرة ، انّک على کلّ شى قدیر، یا ارحم الراحمین .
و ایضا سید (رحمه اللّه ) روایت کرده است ، از محمد بن مظفر که آخر فرمانى که از حضرت صاحب الامر (صلوات اللّه علیه ) بیرون آمد این دعاى استخاره بوده که باید به آن عمل کنند، و در نمازهاى حاجت نیز مى توان خواندن ، و دعا این است : بسم اللّه الرحمن الرحیم ، اللّهمّ انّى اسالک باسمک الّذى عزمت به على السّماوات والارض ، فقلت لهما اتینا طوعا او کرها قالتا اتینا طائعین ، و باسمک الذى عزمت به على عصا موسى ، فاذا هى تلقف ما یافکون . و اسالک باسمک الذى صرفت به قلوب السحرة الیک حتّى قالوا آمنا بربّ العالمین [ربّ موسى و هارون انت اللّه ربّ العالمین خ ] و اسالک بالقدرة التى تبلى بها کلّ جدید و تجدد بها کلّ بال ، و اسالک بکلّ حقّ هو لک و بکلّ حقّ جعلته علیک ، ان کان هذا الامر خیرا لى فى دینى و دنیاى و آخرتى ان تصلى على محمد و آل محمد، و تسلّم علیهم تسلیما، و تهنّئه [تهیّئه خ ل ] لى و تسهّله علىّ، و تلطف لى فیه برحمتک یا ارحم الراحمین ، و ان کان شرّا لى فى دینى و دنیاى و آخرتى ان تصلى على محمد و آل محمد [و آله خ ل ] و تسلّم علیهم تسلیما، و ان تصرفه عنّى بما [بم خ ل ] شئت و کیف شئت ، و ترضینى بقضائک ، و تبارک لى فى قدرک ، حتى لااحبّ تعجیل شى اخّرته ، و لاشى عجّلته ، فانّه لاحول و لاقوة الاّ بک ، یا علىّ یا عظیم یا ذاالجلال و الاکرام .
و شیخ طوسى (علیه الرحمه ) در مجالس روایت کرده است از امام على نقى (علیه السلام ) که حضرت صادق (علیه السلام ) فرمود که پدرم (صلوات اللّه علیه ) در استخاره این دعا را مى خواند:
اللّهمّ انّ خیرتک تنیل الرّغائب ، و تجزل المواهب ، و تغنم المطالب ، و تطیّب المکاسب ، و تهدى الى احمد العواقب ، و تقى محذور النّوائب ، اللهمّ یا مالک الملوک استخیرک فیما عزم رایى علیه و قادنى هواى [یا مولاى خ ل ] الیه ، فسهل من ذلک ما توعّر، و یسّر منه ما تعسّر، واکفنى فى استخارتى المهمّ، و ادفع عنّى کلّ ملمّ، واجعل عاقبة امرى غنما، و محذوره سلما، و بعده قربا، وجد به خصبا، اعطنى یا ربّ لوا الظّفر فیما استخرتک فیه ، و قرّر الانعام فیما دعوتک له ، و منّ علىّ بالافضال فیما رجوتک ، فانّک تعلم و لا اعلم ، و تقدر و لا اقدر، و انت علام الغیوب .
و شیخ کفعمى (رحمة اللّه علیه ) در کتاب بلدالامین از حضرت امام رضا (صلوات اللّه علیه ) از جمله ادعیه وسائل این دعا را براى استخاره روایت کرده است :
اللّهمّ انّ خیرتک فیما استخیرک فیه تنیل الرّغائب ، و تجزل المواهب ، و تغنم المطالب ، و تطیّب المکاسب ، و تهدى الى اجمل المذاهب ، و تسوق الى احمد العواقب ، و تقى مخوف النّوائب . اللّهمّ انّى استخیرک فیما عزم رایى علیه وقادنى عقلى الیه ، فسهّل اللّهمّ منه ما توعّر، و یسّر منه ما تعسّر، و اکفنى فیه المهمّ، وادفع عنّى کلّ ملمّ، و اجعل ربّ عواقبه غنما، و خوفه [مخوفه خ ل ] سلما، و بعده قربا، وجدبه خصبا، و ارسل اللهم اجابتى ، و انجح طلبتى ، واقض حاجتى ، واقطع عوائقها، وامنع بوائقها، واعطنى اللّهمّ لوا الظّفر بالخیرة فیما استخرتک ، و وفور الغنم فیما دعوتک ، و عوائد الافضال فیما رجوتک . واقرنه اللّهمّ بالنّجاح وحطه بالصّلاح ، و ارنى اسباب الخیرة واضحة ، و اعلام غنمها لائحة ، واشدد خناق تعسّرها، وانعش صریع تیسرها. و بیّن اللّهمّ ملتبسها، و اطلق محتبسها، و مکن اسّها حتى تکون خیرة مقبلة بالغنم ، مزیلة للغرم ، عاجلة النّفع ، باقیة الصنع ، انّک ولىّ المزید مبتدى بالجود.
و در محاسن برقى از حضرت رسول (صلى اللّه علیه و آله ) روایت کرده است که هر که طلب خیر از خدا کند باید که عددش طاق باشد.
و ایضا از حضرت صادق (علیه السلام ) روایت کرده است که پدرم هرگاه اراده استخاره مى کرد وضو مى ساخت و دو رکعت نماز مى کرد و مشغول استخاره مى شد، و اگر در اثناى استخاره کسى با او سخن مى گفت سبحان اللّه مى گفت و سخن با کسى نمى گفت تا فارغ مى شد.
و ایضا در محاسن و مکارم روایت کرده اند که در استخاره این دعا بخوانند:
اللّهمّ انّى استخیرک برحمتک ، و استقدرک الخیر بقدرتک علیه ، لانّک عالم الغیب و الشّهادة الرحمن الرحیم ، فاسالک ان تصلّى على محمد و آله ، کما صلّیت على ابراهیم و آل ابراهیم انّک حمید مجید، اللّهمّ ان کان هذا الامر الّذى اریده خیرا لى فى دینى و دنیاى و آخرتى فیسره لى ، و ان کان غیر ذلک فاصرفه عنّى و اصرفنى عنه .
و ایضا هر دو از آن حضرت روایت کرده اند که فرمود بعضى از پدران من در استخاره این دعا مى خواندند: اللّهمّ لک الحمد و بیدک الخیر کله ، اللهم انّى استخیرک برحمتک ، واستقدرک الخیر بقدرتک علیه ، لانّک تقدر و لااقدر، و تعلم و لااعلم ، و انت علام الغیوب ، اللهمّ فما کان من امر هو اقرب من طاعتک و ابعد من معصیتک و ارضى لنفسک و اقضى لحقّک ، فیسره لى و یسرنى له ، و ما کان من غیر ذلک فاصرفه عنّى و اصرفنى عنه ، فانّک لطیف لذلک و القادر علیه .
و در محاسن به سند معتبر روایت کرده است که حضرت امام محمد باقر (علیه السلام ) فرمود: که هرگاه امر عظیمى را اراده کنم صد مرتبه طلب خیر خود از حق تعالى مى کنم ، و اگر غلام خریدن یا مانند آن باشد سه مرتبه طلب خیر مى کنم مى گویم:
اللّهمّ انّى اسالک بانّک عالم الغیب و الشّهادة ، ان کنت تعلم انّ الامر الذى اردت خیر لى فخره لى و یسره ، و ان کنت تعلم انّه شرّ لى فى دینى و دنیاى و آخرتى فاصرفه عنّى الى ما هو خیر لى ، و رضّنى فى ذلک بقضائک ، فانّک تعلم و لااعلم ، و تقدر و لا اقدر، و تقضى و لا اقضى ، انّک علام الغیوب .
مؤ لف گوید: که ظاهرش آن است که پیش از این دعا صد مرتبه یا سه مرتبه استخیراللّه برحمته بگوید و بعد از آن این دعا را بخواند، و احتمال دارد که همین دعا را مکرر بخواند.
و ایضا به سند معتبر دیگر از حضرت صادق (علیه السلام ) روایت کرده است که مى گوئى در دعاى استخاره : استخیراللّه و استقدر اللّه و اتوکل على اللّه ، و لاحول و لاقوة الاّ باللّه ، اردت امرا فاسال الهى ان کان ذلک له رضا ان یقضى لى حاجتى ، و ان کان له سخطا ان یصرفنى عنه و ان یوفقنى لرضاه .
و کلینى و شیخ و سید (رضى اللّه عنهم ) به سند صحیح از حضرت صادق (علیه السلام ) روایت کرده اند که دو رکعت نماز بکن و طلب خیر از علام الغیوب بکن ، پس به خدا سوگند یاد مى کنم که هر مسلمان که خیر خود را از خدا بطلبد البته آنچه خیر اوست به نزد او مى آورد.
و سید و کفعمى و دیگران به چندین سند از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام ) روایت کرده اند که حضرت امیرالمؤ منین (صلوات اللّه علیه ) فرمود: که حضرت رسول (صلى اللّه علیه و آله ) را سرى بود که کم کسى بر آن مطلع شد، و مى گفت و من نیز مى گویم که لعنت خدا و ملائکه و صالحان خلق خدا بر کسى باد که افشاى سرّ آن حضرت نماید، مگر نزد کسى که اعتماد بر او داشته باشد.
پس کتمان کنید راز آن حضرت را، بدرستى که شنیدم مى فرمود: که یا على به خدا سوگند یاد مى کنم که نمى گویم بتو مگر آنچه گوشهاى من شنیده و دل من حفظ کرده و دیده من به سوى آن نظر کرده ، پس زنهار یا على سرّ مرا فاش مکن ، به درستى که من از خداوند خود استدعا کرده ام که هر که افشاى سرّ من بکند نزد غیر محرم اسرار من بچشاند باو گرمى آتش جهنم را.
پس فرمود: که یا على بسیارى از مردم اگر عمل کنند به آنچه من مى گویم در نهایت مرتبه عبادت خواهد بود هر چند عبادت ایشان کم نماید، و اگر نه ترس آن داشتم که طاغیان این امت دین مرا ضایع کنند هر آینه این سرّ را فاش مى کردم و به همه کس مى گفتم ، لهذا نمى خواهم که غیر کسى که محل اعتماد باشد بداند.
بدان که در شب معراج چون به آسمان هفتم رسیدم نظر کردم به سوى فرجه اى از عرش الهى که نور از آن مى جوشید مانند دیگى که در جوش باشد، پس چون خواستم برگردم مرا نزد آن فرجه نشانیدند، و ندا به من رسید که اى محمد پروردگارت تو را سلام مى رساند و مى گوید که تو گرامى ترین خلقى نزد او، و نزد او علمى است که از جمیع پیغمبران و امتهاى ایشان پنهان داشته است بغیر تو و هر که را به پسندى تو از امت تو، و کسى که او به پسندد بعد از خود، و چون این دعاها را بخوانند گناهان گذشته ایشان بر طرف شود، و بعد از آن از گناه نترسند، و به این سبب امر مى کنم تو را به کتمان آن ، تا آن که عمل کنندگان اکتفا به این نکنند و دست از سایر طاعات بردارند.
پس در ضمن دعاها فرمود: که یا محمد، هرکه او را دو امر پیش آید و خواهد که از براى او اختیار کنم هر یک را که نزد من پسندیده تر است ، پس وقتى که اراده آن امر مى کند این دعا را بخواند:
اللهم اخترلى بعلمک ، و وفقنى لرضاک و محبتک ، اللهم اخترلى بقدرتک و جنبنى بعزتک مقتک و سخطک ، اللهم اخترلى فیما ارید من هذین الامرین و نام مى برى از آن دو امر را اسرهما الىّ، و احبّهما الیک ، و اقربهما منک ، و ارضا همالک ، اللهمّ انّى اسالک بالقدرة الّتى زویت بها علم الاشیا کلّها عن جمیع خلقک ، فانّک عالم بهواى و سریرتى و علانیتى ، فصلّ على محمد و آله ، واسفع بناصیتى الى ما تراه لک رضا ولى صلاحا فیما استخرتک فیه حتى تلزمنى من ذلک امرا ارضى فیه بحکمک ، و اتکل فیه على قضائک ، واکتفى فیه بقدرتک ، و لاتلبنى و هواى لهواک مخالف ، و لا ما ارید لما ترید لى مجانب ، اغلب بقدرتک التى تقضى بها ما احببت على من احببت بهواک هواى ، و یسّرنى للیسرى التى ترضا بها عن صاحبها، و لاتخذلنى بعد تفویضى الیک امرى ، برحمتک الّتى وسعت کلّ شى ، اللهمّ اوقع خیرتک فى قلبى ، وافتح للزومها یا کریم ، آمین رب العالمین پس هرگاه این دعا بخواند من اختیار مى کنم براى او منافع او را در دنیا و آخرت .
و سید، به سند موثق از زراره روایت کرده است که گفت : به حضرت امام محمد باقر (علیه السلام ) عرض کردم که هرگاه اراده کارى داشته باشم و خواهم طلب خیر خود از پروردگار خود بکنم چگونه بگویم ؟ حضرت فرمود: که هرگاه اراده استخاره داشته باشى روز سه شنبه و چهارشنبه و پنجشنبه را روزه بدار، پس در روز جمعه در مکان پاکیزه اى دو رکعت نماز بکن ، پس نظر کن بجانب آسمان و صد مرتبه بگو:
اللهم انّى اسالک بانّک عالم الغیب و الشهادة الرحمن الرحیم ، انت عالم الغیب ، ان کان هذا الامر خیرا لى فیما احاط به علمک ، فیسره لى و بارک فیه وافتح لى [لى به خ ل ] بابه ، و ان کان ذلک شرّا لى فیما احاط به علمک ، فاصرفه عنّى بما تعلم ، فانک تعلم و لا اعلم ، و تقدر و لااقدر، و تقضى و لااقضى ، و انت علام الغیوب .
و ایضا به سند معتبر از کتاب دلائل حمیرى روایت کرده است ، از محمد بن سهل قمى که گفت : من در مکه معظمه مجاور بودم ، پس رفتم به مدینه و به خدمت حضرت امام محمد تقى (علیه السلام ) مشرف شدم ، و اراده داشتم که از حضرت سؤ ال کنم از براى شرف و کرامت جامه را که بپوشم و میسر نشد که سؤ ال کنم تا وداع کردم و بیرون آمدم ، و خواستم که از مدینه بیرون روم ، باز به خاطرم رسید که عریضه به خدمت حضرت بنویسم و جامه را سؤ ال کنم ، چون ترددى داشتم عریضه را نوشتم و رفتم به مسجد حضرت رسول (صلى اللّه علیه و آله ) و دو رکعت نماز استخاره کردم ، و بعد از آن صد مرتبه طلب خیر از خدا کردم ، پس در دلم افتاد که نامه را نفرستم ، نامه را دریدم و از مدینه بیرون رفتم ، چون روانه شدم دیدم که خادم آن حضرت در میان قطارها مى گردد و سؤ ال از مکان من مى کند، چون به من رسید دستمالى به من داد که دو پارچه بسیار خوش قماش نازک در میان آن پیچیده بود، و گفت : مولاى تو این جامه ها را براى تو فرستاده است ، پس احمد بن محمد بن عیسى راوى حدیث گفت : که در آن زودى محمد بن سهل به رحمت خدا رفت ، و من او را غسل دادم و در همان جامه ها که حضرت فرستاده بودند او را کفن کردم .
مؤ لف گوید: که در این حدیث چندین معجزه از آن جناب ظاهر شده :
اول : آن که حضرت دانسته که در خاطر او بوده که جامه طلب کند براى او فرستادند.
دوم : آن که اشعار فرمودند که اجل او نزدیک شده احتیاج به جامه دوخته ندارد.
سوم : آن که جامه ها به عدد اثواب ضرورى کفن براى او فرستادند، زیرا که مى دانستند که در کفن به آنها محتاج خواهد شد.
و سید (رحمه اللّه ) این حدیث را براى آن نقل کرده است که استخاره و نماز آن به این نحو میان محدثین شیعه مشهور و معروف بوده ، و این حدیث به مفتاح آینده انسب است .
و شیخ مفید (علیه الرحمة ) در مسائل عزیة گفته است : که از براى استخاره نماز مقررى هست ، و آن دو رکعت است با هر سوره که خواهد، و بعد از سلام حمد و ثناى خدا بگو و صلوات بر محمد و آل بفرستد و بگوید:
اللهمّ انّى استخیرک بعلمک و قدرتک ، و استخیرک بعزّتک ، و اسالک من فضلک ، فانّک تقدر و لا اقدر، و تعلم و لااعلم ، و انت علام الغیوب . اللهمّ ان کان هذا الامر الذى عرض لى خیرا فى دینى و دنیاى و آخرتى ، فیسره لى و بارک لى فیه و اعنى علیه ، و ان کان شرّا فاصرفه عنى و اقض لى الخیر حیث کان ، و رضنى به حیث لااحبّ تعجیل ما اخرت و لاتاخیر ما عجلت و اگر خواهد بگوید: اللهمّ خرلى فیما عرض لى ، واقض لى بالخیرة فیما وفّقتنى له منه [منک خ ل ] برحمتک یا ارحم الراحمین .
و شیخ طوسى (علیه الرحمة ) در کتاب مبسوط و نهایة گفته است : که سنت است آدمى در امرى که اراده کند دو رکعت نماز بکند، و هر سوره که خواهد در آن دو رکعت بخواند، و قنوت در رکعت دوم بخواند، و بعد از سلام هر دعا که داند بخواند و مطلب خود را بطلبد، پس به سجده رود و صد نوبت بگوید: استخیر اللّه فى جمیع امورى .
و ابن ادریس و ابن البراج (رحمة اللّه علیهما) نیز نزدیک به این ، گفته اند.
و سید، به سند صحیح از محمد بن مسلم روایت کرده است که اراده شام کردم و حضرت صادق (علیه السلام ) مرا امر کرد که این دعا بخوانم : اللهمّ ا کان هذا الوجه الذى هممت به خیرا لى فى دینى و دنیاى و عاقبة امرى و لجمیع المسلمین ، فیسره و بارک لى فیه ، و ان کان ذلک شرا لى فاصرفه عنّى الى ما هو خیر لى منه ، فانّک تعلم و لااعلم ، و تقدر و لا اقدر، و انت علام الغیوب پس صد مرتبه بگویم استخیراللّه چون چنین کردم رفتن به شام برطرف شد و همان تهیه را صرف سفر حج کردم . و ایضا راوى گفت : که استخیراللّه را در امر عظیم صد و یک مرتبه بگوید، و در امر سهل ده مرتبه .
و ابن براج (قدس سره ) در مهذب گفته است : که بهترین انواع استخاره آن است که دو رکعت نماز بجا آورد چنانچه سایر نوافل را مى کند، و قنوت در رکعت دوم بخواند، و در سجده آخر نماز صد مرتبه بگوید: استخیراللّه پس بگوید: لا اله الا اللّه الحلیم الکریم ، لا اله الا اللّه العلىّ العظیم ، ربّ بحق محمد و آل محمد، صلّ على محمد و آل محمد، و خرلى فى الامر الذى اردت .
مؤ لف گوید: که احادیث در این نوع استخاره بسیار است ، و چون بعضى با آنچه مذکور شد اختلاف یسیرى داشت به همین اکتفا نمود، و به هر یک از اینها که ذکر کردیم اگر عمل کند خوب است ، و اگر بعضى را با بعضى ضم کند تمامتر خواهد بود.
و از جمله دعاها که مناسب این نوع است دعاى صحیفه کامله است و آن این است :
اللهمّ انّى استخیرک بعلمک ، فصلّ على محمد و آله ، واقض لنا بالخیرة ، واالهمنا معرفة الاختیار، واجعل ذلک ذریعة الى الرضا بما قضیت لنا والتسلیم لما حکمت ، فازح عنّا ریب [اهل خ ] الارتیاب ، و ایدنا بیقین المخلصین ، و لا تسمنا عجز المعرفة عمّا تخیّرت ، فنغمط قدرک و نکره موضع رضاک ، و نجنح الى التى هى ابعد من حسن العاقبة و اقرب الى ضد العافیة ، حبّب الینا ما نکره من قضائک ، و سهل علینا ما نستصعب من حکمک ، و الهمنا الانقیاد لما اوردت علینا من مشیّتک ، حتى لانحبّ تاخیر ما عجّلت و لاتعجیل ما اخرت ، و لانکره ما احببت و لانتخیّر ما کرهت ، و اختم لنا بالّتى هى احمد عاقبة و اکرم مصیرا، انّک تفید الکریمة و تعطى الجسیمة ، و تفعل ما ترید و انت على کلّ شى قدیر.
و ظاهرا در قسم دوم نیز خواندن مناسب باشد، و در اقسام دیگر بعید است .
- شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۲، ۰۴:۳۹ ب.ظ