استخاره

هر آنچه که درباره استخاره باید بدانید

استخاره

هر آنچه که درباره استخاره باید بدانید

۵۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استخاره» ثبت شده است

مرحوم شیخ عباس قمی درحاشیه مفاتیح الجنان گفته بنا به مشهور ساعاتی از ایام هفته برای استخاره با قرآن خوب است، گر چه در این باره حدیثی ازاهل بیت یافت نشده است:

 

شنبه

تا وقت ناهار و پس از ظهر تا عصر .

یکشنبه

از صبح تا ظهر و از عصر تا مغرب.

دوشنبه

از صبح تا طلوع آفتاب، و پس از ناهار تا ظهر، و از عصر تا وقت عشا.

سه‌شنبه

از وقت ناهار تا ظهر، و پس از عصر تا وقت نماز عشا.

چهارشنبه

از صبح تا ظهر و پس از عصر تا وقت عشا.

پنج‌شنبه

از صبح تا طلوع آفتاب و پس از ظهرتا نماز عشا.

جمعه

از صبح تا طلوع آفتاب و بعد از ظهر تا عصر


استخاره مطلق، استخاره‏ اى است که در آن، هیچ شک و شبهه‏ اى نیست و در اخبار و روایات ما از آن بیش‏تر نام برده شده و اهل دل و عرفان، دائما با چنین استخاره ‏اى در تمامى مراحل کارها - حتى جزئى ‏ترین آنها - سر و کار دارند.این استخاره، در واقع نوعى دعا و طلب خیر کردن است.و دیگر فقط مربوط به مواقع شک و دو دلى و تردید نیست.از همین روست کهامام صادق علیه السلام فرمود که خدا مى ‏فرماید

«من شقاء عبدی ان یعمل الاعمال و لا یستخیرنی; از بدبختى بنده من آن است که کارى از کارهایش را بدون استخاره (طلب خیر) از من انجام دهد. (1)


پیشوایان معصوم ما علیهم السلام کیفیت این استخاره را چنین‏ تعلیم داده‏ اند:

امام باقر علیه السلام فرمود: «پدرم امام سجاد علیه السلام هر گاه مى ‏خواست کارى انجام دهد، وضو مى ‏کرد و دو رکعت نماز مى ‏خواند، بعد از نماز، دویست‏ بار از درگاه خدا، طلب خیر مى ‏کرد، سپس دعا مى ‏کرد و بعد، آن کار را انجام مى ‏داد. (2)

و نیز روایت‏ شده است که امیر مؤمنان على علیه السلام در کیفیت این استخاره فرمود:

«ابتدا دو رکعت نماز بخوان، بعد صد بار بگو: استخیر الله، یعنى از خدا طلب خیر مى ‏کنم‏» آن گاه دعا کن و سپس کار خود را انجام بده. (3)

ابو یعفور مى‏ گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که در کیفیت این استخاره چنین فرمود:

«نخست، خدا را تمجید کن و حمد و ثناى الهى را به جا آور و بعد بر محمد صلى الله علیه و آله و آلش صلوات بفرست، آن گاه بگو:

«اللهم انى اسالک بانک عالم الغیب و الشهادة، الرحمن الرحیم، و انت علام الغیوب، استخیر الله برحمته‏» .

«خدایا از درگاه تو مسالت مى ‏نمایم، اى خدایى که به آشکار وپنهان آگاه هستى، بخشنده و مهربانى و بر همه نهان‏ ها آگاهى کامل دارى، بر اساس رحمتت از درگاه‏ات، طلب خیر و صلاح مى‏ کنم‏» .

آن گاهامام صادق علیه السلام فرمود: «اگر کار، مهم و مشکل بود، دعاى فوق را صد بار بخوان و اگر آسان بود، سه بار بخوان‏» . (4)

پس مطابق اکثر روایات، این نوع استخاره فقط براى رفع حیرت و سرگردانى نیست‏ بلکه در همه مراحل یک کار، خوب و پسندیده و راه‏گشاست.و اگر این کار بعد از نماز و دعا و با طهارت و حضور قلب باشد، قطعا بهتر است چون امام صادق علیه السلام در مورد همین استخاره مطلق فرمود:

صل رکعتین و استخر الله فو الله ما استخار الله تعالى مسلم الا خار الله له البتة; دو رکعت نماز بخوان و از خدا طلب خیر کن، سوگند به خدا هیچ مسلمانى از درگاه خدا طلب خیر نکرد، مگر این که قطعا خداوند، خیر او را فراهم سازد. (5)



1.بحار الانوار، ج 91، ص 222.

2.علامه محمد باقر مجلسى، مفاتح الغیب، تحقیق سید مهدى رجائى (چاپ دوم: بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، 1369) ص 16- 17.به نقل از: مکارم الاخلاق، ص 322.

3.مفاتح الغیب، ص 17.

4.بحار الانوار، ج 91، ص 256.

5.مکارم الاخلاق، ص 373.


بنقل از کتاب کندوکاوی درباره استخاره و تفال ابوالفضل طریقه دار

 

بدان که سیّد بن طاوس فرموده کلامى که حاصلش این است که من نیافتم حدیث صریحى در آنکه انسان استخاره کند براى غیر خود و لکن یافتم احادیث بسیار که امر شده در آن بر قضاء حاجات اخوان به دعوات و سایر توسّلات بلکه در اخبار از فوائد دعا بر اخوان چندان ذکر شده که محتاج به ذکر نیست و استخاره نیز از جمله حاجات و از جمله دعوات است زیرا که انسان را که تکلیف کرد شخصى به استخاره کردن براى او پس حاجتى براى او وارد کرده پس آن شخصى که مباشر استخاره مى شود مى خواهد استخاره براى خود کند که آیا صلاح است که بگوید بکن یا نه و مى خواهد براى آن شخص که به او گفته استخاره کند که آیا مصلحت است در فعل یا در ترک و این از چیزهائى است که داخل است در تحت عموم روایات به استخارات و به قضاء حاجات . علامه مجلسى (ره ) فرموده که کلام سیّد در جوازاستخاره براى غیرخالى از قوّت نیست بجهت عمومات خصوص در وقتى که قصد کند نائب از براى خود که بگوید به شخص مستخیر بکن یا مکن چنانکه سیّد به آن اشاره فرموده و این حیله اى است براى داخل کردن استخاره را در تحت اخبار خاصّه لکن اولى و احوط آن است که صاحب حاجت خودش استخاره کند براى خود زیرا که ما ندیدیم خبرى که وارد شده باشد در جواز وکالت در استخاره و اگر این جایز یا راجح بود اصحاب سؤ ال مى کردند از ائمّه علیهم السلام و اگر سؤ ال کرده بودند نقل مى شد براى ما لااَقلّ در یک روایتى بعلاوه آنکه مُضْطَرّ اولى است به اجابت و دعاى او اقرب است به خلوص نیّت انتهى

 

 

 

یکبار آقا مصطفی فرزند امام درطفولیت ازخانه بیرون رفته ، مفقود میشود ، خانواده امام با دستپاچگی ازامام میخواهند برود آقا مصطفی را پیداکند ، امام که طبق معمول عجله ای نداشته ، با آرامش عمل میکند ، موجب عصبانیت اهل بیت شده ، برسرایشان فریاد میزنند : بچه گم شده ممکن است بلائی سرش بیاید!

امام میفرمایند : ازمنزل بیرون آمدم درحالی که نمیدانستم به کدام طرف بروم ، لذا بنا را براستخاره گذاشتم ، به هر طرف که استخاره خوب می آمد میرفتم ، از چند گذر ومحله گذشتم تا اینکه به یک هشتی رسیدم استخاره کردم داخل هشتی بروم ؟ خوب آمد وارد هشتی شدم دیدم آقا مصطفی روی یکی از سکوهای هشتی نشسته ، گریه می کند وچند خانم وبچه های هم سن وسالش بیسکویت به دست او میدهند واورا آرام میکنند ، ازآنان تشکرکرده بچه را بغل کردم وبه منزل آوردم.

 

 

به نقل از حجه الاسلام آل کاظمی

سید هادی مدرسی، برادر حضرت آیت الله سید محمدتقی مدرسی، از مراجع تقلید شهر مقدس کربلا، طی سخنانی ماجرای استخاره ای که موجب نجات جانش از دست نیروهای حزب بعث سابق عراق شد را بیان کرد.

به گزارش شیعه آنلاین، علامه سید هادی مدرسی طی سخنانی که از شبکه ماهواره ای اهل بیت(ع) پخش می شد، گفت: حدود 40 سال پیش که در عراق زندگی می کردم، حزب بعث عراق تازه روی کار آمده بود. در یکی از سفرهایم به لبنان، دولت حاکم بعث به طور غیابی مرا در دادگاه محاکمه و به اعدام محکوم کرد. علتش فعالیت هایی بود که علیه این حزب انجام می دادیم. وقتی از سفر لبنان به عراق بازگشتم،‌ همه نزدیکان و اطرافیانم به من توصیه می کردند که مخفیانه از عراق فرار کنم تا در دام نیروهای بعث نیفتم وگرنه اعدام خواهم شد.تنها یکی از دوستان بود که به من می‌گفت، نمی خواهد خود را به خطر بیاندازی و فرار کنی. فقط کافی است چند روزی در محلی امن مخفی شوی. زیرا به نظر نمی رسد حزب بعث که تازه روی کار آمده، مدت زمان زیادی در قدرت بماند.در دو راهی گیر کردم که به حرف کدام طرف گوش بدهم؟! فرار کنم و یا در محلی امن مخفی شوم؟! کمی فکر کردم، به یاد آیه قرآن کریم افتادم که فرموده: "ولا تلقوا بأیدیکم إلی التهلکة" (ترجمه: خود را با دستان خود به نابودی و فنا نیاندازید). به این نتیجه رسیدم که در صورت ماندن جانم در خطر خواهد بود، اما باز هم کمی دو دل بودم و در دو راهی قرار داشتم. تصمیم گرفتم استخاره کنم و از خداوند متعال کمک بگیرم.

وقتی استخاره گرفتم، این آیه برایم آمد: "و قال الذین أتوا العلم و الإیمان لقد لبثتم فی کتاب الله إلی یوم البعث فهذا یوم البعث ولکنکم کنتم لا تعلمون" (ترجمه: ولی کسانیکه علم و ایمان به آنان داده شده می گویند شما به فرمان خداوند تا روز قیامت درنگ کردید و این روز رستاخیز است اما شما نمی دانستید).

عبارت "فهذا یوم البعث" را که دیدم فهمیدم که اکنون دوره قدرت حزب بعث عراق است و این کشور دیگر جای ماندن نیست از همین رو فورا و به طور مخفیانه از عراق به کویت گریختم و چند سال بعد نیز به ایران آمدم.

 

آیت اللّه گرامی:

 

داستانی را (با واسطه) از قول مرحوم کشمیری نقل می کنم. در نجف اشرف افراد زیادی خدمت ایشان می رسیدند و استخاره می کردند. به ذهن ایشان آمده بود که من خیلی مهم شده ام، چون مردم تمام امور زندگی خود را با استخاره های من تنظیم می کنند. یک روز که مشرف می شوند به زیارت حضرت علی(ع) می بیند که یک طرف صحن شلوغ است و عده زیادی اطراف یک زن معمولی و بی سواد جمع شده اند و از او استخاره می خواهند. به زن پیغام می دهد بیا من سؤالی دارم. از آن زن می پرسد: داستان چیست؟ او می گوید: زندگی بسیار سختی داشتم، تا اینکه متوسل به حضرت امیر(ع) یا حضرت ابوالفضل(ع) می شود. تردید از من است در آن حالت توسل آقا به من فرمود: «استخاره کن و پول بگیر». گفتم: استخاره بلد نیستم و اصلاً سواد ندارم. حضرت می فرمایند: «برو دو فلس بده و یک تسبیح بخر، بعد همین طور دانه های تسبیح را بشمار ما به تو همه چیز را می گوییم». بعد به آقای کشمیری می گوید: در گوش من مطالبی گفته می شود که منطبق بر زندگی مردم است

کتاب «فتح الأبواب بین ذوى الألباب و بین ربّ الأرباب» اثر سید رضى الدین، على بن طاووس حلى (سید بن طاووس 589 - 664 هجرى) است.

 

موضوع‏:

اثبات جواز و مشروعیت استخاره و انواع آن و استدلال‏هاى مخالفین و جواب آنها

 

پیشینه‏:

پیرامون مسئله استخاره و جواز و ترغیب به آن نزدیک به 30 عنوان کتاب نوشته شده و به صورت متفرقه نیز در بسیارى از کتب ادعیه و روایى باب‏هایى به این موضوع اختصاص یافته است. اولین کتابى که در این موضوع و به صورت مستقل نوشته شده کتاب «الاستخارة» از محمد بن مسعود عیاشى، از بزرگان قرن سوم و صاحب تفسیر معروف عیاشى است. پس از او، احمد بن سلیمان بصرى معروف به زبیرى شافعى متوفاى اوایل قرن چهارم هجرى کتابى با عنوان «الاستخارة و الاستشارة» تألیف نمود. از این دو کتاب تنها نامشان به ما رسیده و اصل کتابها در حوادث تاریخ از بین رفته‏اند. سومین اثر در این موضوع، کتاب شریف «فتح الأبواب» از سید ابن طاووس است.این کتاب، اولین کتاب در این موضوع مى‏باشد که به دست ما رسیده است. بزرگان دیگرى پس از سید ابن طاووس در این خصوص دست به تألیف زده‏اند که بیشتر آنان از متأخرین مى ‏باشند.

 

انگیزه نگارش‏:

سید بنابر آنچه روش او در اکثر کتابهایش مى‏باشد در مقدمه کتاب موضوع آن را توضیح داده و انگیزه خود را نیز از تألیف آن کتاب بیان کرده است. سید ابتدا توضیحى در معناى استخاره و دلیل عقلى بر نیکو بودن آن داده که: چطور ممکن است مشاوره با هر عاقل و حکیم و پیامبر و وصى و...ستوده باشد، اما مشورت با خداى عالِم به سرانجام انسانها و عالَم، که به غیب و شهود آگاه است ستوده نباشد ؟ ! من نیز براى اثبات رجحان استخاره این کتاب را به رشته تحریر درآوردم. سید انگیزه خود را اینطور بیان مى‏کند که: «در 24 رجب 642 هجرى انگیزه‏اى قوى در خود احساس کردم براى نوشتن این کتاب و فهمیدم که این از عنایات الهى است به من که کتابى در موضوع استخاره بنویسم و هیچکس را سراغ ندارم که قبل از من نوشته باشد...که حجتى از جانب خدا باشد بر هر کس آن را ببیند تا مشاوره با خدا را در تمام مسائل دنیایى و اخروى خویش مقدم کند.

 

ارزش و اعتبار

سید عبدالله شبّر در «إرشاد المستبصر فی الاستخارات» مى‏گوید: «من بجز علامه یگانه زمان، عالم ربانى و کسى که مثل او را سراغ نداریم، یعنى سید على بن طاووس، کسى را سراغ ندارم که در موضوع استخاره کتابى نوشته باشد که عطش جوینده را پاسخگو باشد و انسان را بى‏نیاز از کتابى دیگر در این موضوع نماید. از نکات مهم این کتاب آن است که سید آیات و روایات را نقل کرده و اقوال را رد یا تأیید نموده و در کنار آنها تجارب خویش را از استخاره آورده و نکات ظریفى پیرامون استخاره و مداومت بر آن ذکر کرده که حاکى از مواظبت همیشگى او بر استخاره است و نویسنده کتاب به مضمون آن اعتقاد کامل داشته و همیشه با دقت به آن عمل نموده است.

 

ترتیب ابواب‏

مؤلف، کتاب خویش را به یک مقدمه و 24 باب تقسیم کرده است.

مقدمه:

شامل توضیحاتى در معناى استخاره و ارزش آن است و اینکه کسى که مى‏تواند با خدا مشورت نماید اگر آن را ترک کرد سزاوار سرزنش است و انگیزه تألیف کتاب و فهرست ابواب آن است.

ابواب کتاب شامل:

1 - از باب اول تا باب هفتم، ادله عقلى و نقلى بر استخاره و اینکه استخاره تنها در مباحات نیست و فتاواى اصحاب برجواز آن.

2 - از باب هشتم تا باب بیست و یکم، انواع استخاره و ادعیه آنها و بهترین نوع استخاره طبق روایات (استخاره ذات الرقاع).

3 - باب بیست و دوم، در استخاره براى دیگران است و اصل جواز آن.

4 - باب بیست و سوم، ادله منکرین عمل به استخاره و جواب آنها.

5 - باب بیست و چهارم، در اینکه انسان در امور عقلى و نقلى باید به خدا و پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله اقتدا کند، چرا که اکثر مردم با اینکه عقل دارند خلاف راه صحیح را مى‏پیمایند و اینکه انسان نباید به دنبال رضایت مردم باشد، بلکه تلاش کند رضاى الهى را به دست آورد.

 

u

 

امام حسین علیه السلام در سال 60هجری به قصد انجام مراسم حج به مکه آمدند و وقتی که از توطئه قتل خویش توسط یزید اطلاع یافتند، حج خود را به عمره مفرده تبدیل نموده و از احرام خارج گردیدند، سپس به همراه اهل بیت خویش از مکه بیرون رفتند تا مبادا ماموران یزید ایشان را به قتل رسانیده و حرمت حرم امن الهی شکسته شود.

هنگامی که ابن عباس از این جریان مطلع شد به نزد حضرت آمد و عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا! سفر به سوی عراق را ترک کنید». پس از آنکه ابن عباس در خواست خودرا مطرح نموده و بسیار بر آن پافشاری و تاکید نمود، امام حسین علیه السلام به وی فرمود: ای این عباس! جد بزرگوارم به من فرمانی داده که در آن سری است که بعد از این به ظهور خواهد رسید و مرا واقعه ای در پیش است که آن را به طور مکرر از جدم رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم شنیده ام و باید آن واقعه به ظهور برسد و آشکار گردد. پس از آنکه ابن عباس بار دیگر درخواست خود را با مبالغه بسیار تکرار نمود قرار بر این شد که استخاره ای از قرآن بنمایند.

امام حسین علیه السلام قرآن را به نیت استخاره گشودند این آیه آمد: « کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ(آل عمران/185)

«هر کسی مرگ را می‌چشد؛ و شما پاداش خود را بطور کامل در روز قیامت خواهید گرفت؛ آنها که از آتش (دوزخ) دور شده، و به بهشت وارد شوند نجات یافته و رستگار شده‌اند و زندگی دنیا، چیزی جز سرمایه فریب نیست»

چون حضرت این آیه را دیدند فرمودند: إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ(البقرة/156) «ما از آن خدائیم؛ و به سوی او بازمی‌گردیم

صدق الله و صدق رسوله. آنگاه به این عباس فرمود: ای ابن عباس!دیگر مبالغه نکن که چاره ای از قضای الهی نیست.

ابن عباس ساکت شد و با آن حضرت وداع کرده، فریاد "واحسیناه" برآورد و بیرون رفت. سپس آن حضرت امر فرمود تا کجاوه ها را بار کردند و بارها را بر شتر ان بسته و از مکه معظمه بیرون رفتند.

 

 

برگرفته از هزار و یک حکایت قرآنی، محمد حسین محمدی از کتاب نفایس الاخبار