استخاره

هر آنچه که درباره استخاره باید بدانید

استخاره

هر آنچه که درباره استخاره باید بدانید

۴۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استخاره با تسبیح» ثبت شده است

کتاب شریف مفاتیح الجنان

 

مجموعه ای ادعیه،زیارات، مناجات، نمازهای مستحبه و بعض اعمال مخصوصه ایام سال است که مرحوم صقه المحدثین شیخ عباس قمی از کتب معتبری نظیر اقبال سیدبن طاووس و مصباح کفعمی و زادالمعاد علامه مجلسی جمع آوری نموده و از معتبرترین کتب شیعیان محسوب می شود. این مجموعه بارها ترجمه شده است لکن اشهر ترجمه های آن از استاد الهی قمشه ای و علامه مصباح زاده می باشد. شیخ عباس قمی بعد ها مطالبی به کتاب الحاق نموده که در بعضی نسخ آن موجود است و به ملحقات مفاتیح الجنان معروف است.

فهرست مفاتیح بدین شرح است:

  •  
  • باب ادعیه
  • باب اعمال سال
  • باب زیارات
  • فهرست ملحقات
  • نماز های مستحبه
  • ادعیه و عوذات آلام و اسقام
  • ادعیه منتخب از کافی
  • ذکر بعض احراز و ادعیه
  • خواص بعض سوره ها و آیات قرآن
  • آداب اموات و ادعیه متعلقق به آن

 

   آقای بهجت از قول آیت الله بروجردی می فرمودند:

   ایشان به کسبه و تجار می فرمود در مورد تجارت استخاره نکنید. زیرا اگر زیان دیدید خیال می کنید استخاره شما را ورشکسته کرده است! این گونه افراد نمی دانند اگر استخاره نمی کردند و اقدام می کردند به چه هلاکتی بدتر از آن چه پیش آمده مبتلا می شدند.

استخیرُ اللّه

«علی بن ابراهیم» در تفسیر و «حِمْیَری» در «قُرْبُ الاَسْناد» روایت کرده‏ اند از «علی بن اسباط» که گفت: رفتم به خدمت حضرت امام رضا علیه‏السلام و گفتم می‏خواهم به سفر مصر بروم و نمی‏دانم از راه دریا بروم یا از راه صحرا. حضرت فرمود که برو به مسجد حضرت رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم در غیر وقت نماز واجب و دو رکعت نماز بجا آور و بعد از آن صد و یک مرتبه بگو «استخیرُ اللّه‏» و به روایت حمیری صد مرتبه بگو.

دعا

«کلینی» و «شیخ» به سند صحیح از حضرت صادق علیه‏ السلام روایت کرده‏ اند که دو رکعت نماز بکن و طلب خیر خود از حق تعالی بکن، پس به خدا سوگند می‏کنم که هیچ مسلمان، طلب خیر از خدا نمی‏کند مگر آن‏که البته آنچه خیر اوست خدا به نزد او می‏آورد.

«ابن بابویه» و «شیخ طوسی» و دیگران به سند معتبر از حضرت صادق علیه‏السلام روایت کرده‏ اند که هرکه هفتاد مرتبه این دعا را برای طلب خیر از خدا بخواند، البته خدا آنچه خیر اوست برای او مقدر می‏گرداند: یا اَبْصَرَ النّاظِرین وَ یا اَسْمَعَ السامِعین و یا اَسْرَعَ الحاسِبین و یا اَرْحَمَ الرّاحمین و یا اَحْکَمَ الْحاکِمین، صَلّ علی محمدٍ و اهل بَیْتهِ وَ خِرْلی فِی الْاَمْرِ الَّذی أَرَدْتُ.

طریق استخاره

«ابن بابویه» و «سید» روایت کرده‏ اند که «محمد بن خالد قسری» از حضرت صادق علیه‏ السلام سؤال کرد از طریق استخاره فرمود که: در آخر رکعت‏ های نماز شب در سجده صد و یک مرتبه بگو «اَسْتَخیرُ اللّه‏َ برحمتِهِ» و به روایت دیگر صد مرتبه.

به سند معتبر دیگر روایت کرده‏ اند که هرگاه حضرت صادق علیه‏السلام اراده می‏فرمودند که غلامی یا چهار پایی بخرند یا امر آسانی یا حاجت سبکی داشتند، برای آن هفت مرتبه طلب خیر از حق تعالی می‏کردند. و اگر امر عظیمی اراده می‏کردند صد مرتبه طلب خیر می‏کردند و اَقلّش «استخیرُ اللّه‏ برحمتِهِ» است.

دعای سفر

به سند معتبر از حضرت امام موسی علیه‏ السلام روایت است که مردی به خدمت آن حضرت آمد و گفت: فدای تو شوم، می‏خواهم به سفری بروم و می‏خواهم مرا تعلیم استخاره نمایی که اگر خیر من در این سفر باشد برای من میسر گرداند و اگر برای من شر باشد از من بگرداند. حضرت فرمود که می‏خواهی به این سفر بروی؟ گفت: آری. فرمود: این دعا بخوان تا برای تو خیر شود «اللّهم قَدِّر لی ما أَرَدْتُ وَاجْعَلْهُ خَیرا لی فَاِنَّکَ تَقْدِرُ علی ذلک»

نمازِ استخاره

«سهل قمی» گفت: من در مکّه معظّمه مجاور بودم، پس رفتم به مدینه و بخدمت حضرت امام محمد تقی علیه‏السلام مشرف شدم و اراده داشتم که از حضرت سؤال (تقاضا) کنم از برای شرف و کرامت جامه‏ای را که بپوشم و میسر نشد که سؤال کنم تا وداع کردم و بیرون و خواستم که از مدینه بیرون روم، باز به خاطرم رسید که عریضه به خدمت حضرت بنویسم و جامه را سؤال کنم، چون ترددی داشتم عریضه را نوشتم و رفتم به مسجد حضرت رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم و دو رکعت نماز استخاره کردم و بعد از آن صد مرتبه طلب خیر از خدا کردم، پس در دلم افتاد که نامه را نفرستم، نامه را دریدم و از مدینه بیرون رفتم. چون روانه شدم دیدم که خادم آن حضرت می‏گردد و سؤال از مکان من می‏کند، چون به من رسید دستمالی به من داد که دو پارچه بسیار خوش قماش نازک در میان آن پیچیده بود و گفت: مولای تو این جامه‏ها را برای تو فرستاده است، پس «احمد بن محمد بن عیسی» راوی حدیث گفت که: در آن زودی «محمد بن سهل» به رحمت خدا رفت و من او را غسل دادم و در همان جامه‏ها که حضرت فرستاده بودند او را کفن کردم.

رجوع به قلب

«کلینی» و «شیخ» و «سید» و «طبرسی» به سند صحیح روایت کرده‏ اند که «ابن اسباط» اراده مصر داشت و در راه دریا و صحرا مردد بود. حضرت امام رضا علیه‏السلام فرمود: که برو به سجده و در غیر وقت نماز واجب و دو رکعت نماز بکن و صد مرتبه طلب خیر خود از خدا بکن و آنچه در دلت می‏افتد به آن عمل کن.

مشورت با خدا

شیخ در «مجالس» به سند معتبر از امام علی نقی علیه‏السلام روایت کرده است که حضرت صادق علیه‏السلام فرمود: هرگاه یکی از شما را حاجتی عارض شود باید که مشورت با پروردگار خود بکند. گفتند: چگونه مشورت کند؟ فرمود: بعد از نماز فریضه به سجده رود و صد مرتبه بگوید: «اللّهُم خِرْلی» پس متوسل شود به ما و صلوات فرستد بر ما و ما را شفیع گرداند در درگاه خدا، پس آنچه حق تعالی به دلش می‏اندازد به آن عمل کند و این مطالب را اگر به فارسی بگوید نیز خوب است.

فروشِ ملک

«سید» به سندهای صحیح و معتبر روایت کرده است که مردی به حضرت امام محمد جواد علیه‏السلام عریضه در باب فروختن ملکی نوشت، در جواب نوشتند: دو رکعت نماز به جا آور و بعد از آن صد مرتبه طلب خیر خود از خدا بکن و در اثنای استخاره با کسی سخن مگو تا صد مرتبه تمام شود، پس اگر در دلت بیفتد فروختن آن ملک، بفروش.

طلب خیر از خدا

«اسحاق بن عمار» به خدمت حضرت صادق علیه‏السلام عرض کرد که بسیار واقع می‏شود که امری را اراده می‏کنم و بعضی مرا امر می‏کنند به آن و بعضی نهی می‏کنند. حضرت فرمود: هرگاه چنین باشد دو رکعت نماز بکن و صد و یک مرتبه طلب خیر از خدا بکن، پس نظر کن که کدام یک در دل تو حج را است، پس آن را بکن که ان شاء اللّه‏ خیر تو در آن است و باید که طلب خیر را در عافیت بکنی، یا آن‏که بگویی: «استخیرُ اللّه‏ بَرحمتِهِ خِیَرَةً فی عافیةٍ» زیرا که بسا باشد که خیر آدمی در بریدن دست او باشد یا در مردن فرزند او یا در رفتن مال او؛ یعنی: هرچند خیر در اینها باشد اما چون اکثر خلق صبر بر این بلاها نمی‏توانند کرد و حق تعالی قادر است بر آن‏که خیر را در اموری قرار دهد که مقرون به عافیت از این بلاها باشد، پس در دعا باید که شرط عافیت بکند.

مشورت با مؤمنان

بدان که مشورت کردن با برادران مؤمن عاقل، از اَهمّ امور است و تأکید بسیار در آیات و اخبار در آن وارد شده است، چنانچه حق تعالی برای تعلیم سایر بندگان و تألیف قلوب مؤمنان و امتحان منافقان حضرت رسالت پناه صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را که صاحب عقل کل بود و خاطر مقدسش اسرار وحی الهی و مشرق انوار الهامات نامتناهی بود خطاب نمود که «... وَ شاوِرهُم فی الْاَمْرِ فَاِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّل عَلَی اللّه‏ اِنَّ اللّه‏َ یُحِبُّ الْمُتَوکلِّین». یعنی با صحابه مشورت کن در امر جهاد و غیر آن‏که اراده می‏نمایی، پس چون عزم کنی بر آنچه ما بر زبان ایشان جاری می‏سازیم و به خاطر مقدس تو می‏اندازیم، پس توکل کن بر خدا و کار خود را به او بگذار و اعتماد بر غیر او مکن، به درستی که خدا دوست می‏دارد آنها را که در همه امور بر خداوند خود توکل می‏ کنند.

* * *

بدان که امر آن حضرت به مشوره برای تعلیم سایر بندگان و تطییب خاطر مؤمنان و مصالح بسیار، دیگر باز امر فرمود به توکل و اعتماد بر جناب مقدس و او و تفویض امور خود به علم کامل و لطف شامل او، پس با ارتکاب مشورت باید که اعتماد بر آرای خلق نکند و خیر خود را از علاّم الغیوب طلب کند تا آنچه خیر اوست حق تعالی بر زبان ایشان جاری گرداند.

در جای دیگر فرموده است: «والذین استجابوا لِرَبِّهِم وَ اَقامُوا الصَّلاةَ و أمْرُهمْ شُوری بَیْنَهُمْ و مِمّا رزقناهُمْ یُنْفِقُونَ.» پس مدح کرده است جماعتی را که اجابت می‏کنند پروردگار خود را در هر امری از امور دین که ایشان را به سوی آن می‏خواند و نماز را بر پا می‏دارند در اوقات فضیلت با شرائط و آداب آن و کار ایشان مشورت است در میان ایشان، یعنی مستبد به رأی خود نمی‏باشند و در هر کار با یکدیگر مشورت می‏کنند و از آنچه به ایشان روزی کرده‏ایم از مال حلال در راه رضای ما انفاق می‏کنند. و از این آیه کریمه نهایت مبالغه در مشورت ظاهر می‏ شود.

بخوان:

اَللّهُمَّ اِنّى تَفَأَّلْتُ بِکِتابِکَ، وَ تَوَکَّلْتُ عَلَیْکَ، فَاَرِنى مِنْ کِتابِکَ ما هُوَ مَکْتُومٌ مِنْ سِرِّکَ الْمَکْنُونِ فـى غَیْبِـکَ.

خدایا به کتاب تو تفأّل مى زنم (و استخاره مى کنم) و بر تو توکّل مى کنم، پس تو نیز از کتاب خود، آن چه در نهان غیب تو پنهان است، به من نشان بده.

سپس قرآن را بگشا و از صفحه اوّل سمت راست، سطر اوّل مقصود خودت را از خدا بخواه.

1. بحارالانوار، جلد 88، صفحه 241، حدیث 1.

خودتان استخاره کنید

 

استخاره گرفتن بر خلاف تصور عوام، اختصاصی به قشر علما و عرفا ندارد، هر کسی می‌تواند با رعایت اصول آن برای خود استخاره کند و سزاوار است که همین‌طور باشد. استخاره از همان ابتدا که از طرف پیامبر اسلام توصیه شده به این شکل بوده که هرکسی خودش استخاره بگیرد. استخاره امری شخصی است و انواع مختلفی دارد که با روحیات واندیشه ها وتوانایی های مختلف علمی سازگار است .البته به شرط این که بتواند آیات را درست درک نماید. و اگر امروزه برای استخاره به  روحانیون رجوع می شود بدین علت است که علما به قرآن و ادبیات آن علم دارند و می توانند درست درک نمایند.

شیخ عباس قمی در این باره میفرماید:

من نیافتم حدیث صریحى در آنکه انسان استخاره کند براى غیر خود و لکن یافتم احادیث بسیار که امر شده در آن بر قضاء حاجات اخوان به دعوات و سایر توسّلات بلکه در اخبار از فوائد دعا بر اخوان چندان ذکر شده که محتاج به ذکر نیست و استخاره نیز از جمله حاجات و از جمله دعوات است زیرا که انسان را که تکلیف کرد شخصى به استخاره کردن براى او پس حاجتى براى او وارد کرده پس آن شخصى که مباشر استخاره مى شود مى خواهد استخاره براى خود کند که آیا صلاح است که بگوید بکن یا نه و مى خواهد براى آن شخص که به او گفته استخاره کند که آیا مصلحت است در فعل یا در ترک و این از چیزهائى است که داخل است در تحت عموم روایات به استخارات و به قضاء حاجات . علامه مجلسى (ره ) فرموده که کلام سیّد در جوازاستخاره براى غیرخالى از قوّت نیست بجهت عمومات خصوص در وقتى که قصد کند نائب از براى خود که بگوید به شخص مستخیر بکن یا مکن چنانکه سیّد به آن اشاره فرموده و این حیله اى است براى داخل کردن استخاره را در تحت اخبار خاصّه لکن اولى و احوط آن است که صاحب حاجت خودش استخاره کند براى خود زیرا که ما ندیدیم خبرى که وارد شده باشد در جواز وکالت در استخاره و اگر این جایز یا راجح بود اصحاب سؤ ال مى کردند از ائمّه علیهم السلام و اگر سؤ ال کرده بودند نقل مى شد براى ما لااَقلّ در یک روایتى بعلاوه آنکه مُضْطَرّ اولى است به اجابت و دعاى او اقرب است به خلوص نیّت. انتهى.

علاوه بر ای ندعای استخاره امام سجاد(علیه السلام) در صحیفه، راهنمای ما در طلب استخاره است که می‌فرماید: «پروردگارا هر گاه دو خاطره در دلم خطور می‌کند و یا دو کار به نظر می‌آید - کاری که رضای تو در آن است و کاری که سخط تو در آن است- خدایا اراده مرا بر طبق رضای خودت بگردان

شهید مطهری نیز پس از انتقاد از این رسم عرفی که موجب مزاحمت برای روحانیت می شود، می گوید: «البته من خودم استخاره می کنم و با آن مخالف نیستم ولی بهتر است که هرکس برای خودش استخاره کند

اما با آن که استخاره هر کس برای خود، امری آسان‌تر و بهتر است؛ اما به دلیل استقبال زیاد مردم از روش استخاره با قرآن  آن هم با وجود ناتوانی بیشتر ایشان از فهم مفاهیم قرآن و درک منظور و معانی آیات، همچنین اهمیت و حساسیت استخاره به‌ ویژه در زمینه اتخاذ تصمیمات مهم، مردم را نه تنها در خانه روحانیت می‌کشاند، بلکه برای یافتن اشخاص خاص و علمای والامقام در بین ایشان تعقیب می‌کند. به نظر می‌رسد که مطلع نبودن از انواع دیگر استخاره همچون استخاره با تسبیح، کاغذ و یا استخاره قلبی و مشورتی که بسیار آسان‌تر از استخاره با قرآن است، در پدید آمدن این مشکل سهیم بوده است.

شاید هم این باور نادرست که استخاره با قرآن بهتر و مطمئن‌تر است، روی‌گرداندن از انواع دیگر را موجب شده است؛ حال آنکه نظر علما برخلاف این مطلب است.

شهید دستغیب، استخاره با کاغذ را توضیح می‌دهد و می‌فرماید: «بهترین راه برای رفع حیرت که در روایات رسیده است، استخاره است؛ آن ‌هم استخاره «ذات الرقاع» یعنی استخاره با کاغذ که مشهور فقها هم به آن عمل کرده‌اند.»( استعاذه، شهید دستغیب، ص 96 تا 106)

حاج شیخ عبدالکریم حائری (بنیانگذار حوزه علمیه قم) از استخاره با قرآن پرهیز می‌کرد و فرمود: «من درست نمی‌فهمم؛ مثلاً «یسبح لله ما فی السموات و الارض» نسبت به موضوع استخاره، خوب است یا بد.»( استخاره و نقش آن در زندگی ص 38)

استخاره با تسبیح که روایت آن از امام عصر(عج) به ما رسیده است، نیز یکی از روش‌های آسان در استخاره است که بسیار سریع و مطمئن جواب را مشخص می‌سازد.

آشنایی و ارجاع مردم با دفاتر استخاره نیز راه‌‌حل مناسبی در این زمینه است؛ به‌ویژه که برخی از آنها ضمن آنکه ساعات زیادی از روز را برای پاسخ‌گویی قرار می‌دهند، جواب استخاره را همراه با توضیحاتی درباره آنکه بسیار موجب دلگرمی و اطمینان خاطر است، همراه می‌سازند

 

 

                                                      انسی نوش آبادی - گروه دین و اندیشه تبیان با تصرف


استخاره مطلق، استخاره‏ اى است که در آن، هیچ شک و شبهه‏ اى نیست و در اخبار و روایات ما از آن بیش‏تر نام برده شده و اهل دل و عرفان، دائما با چنین استخاره ‏اى در تمامى مراحل کارها - حتى جزئى ‏ترین آنها - سر و کار دارند.این استخاره، در واقع نوعى دعا و طلب خیر کردن است.و دیگر فقط مربوط به مواقع شک و دو دلى و تردید نیست.از همین روست کهامام صادق علیه السلام فرمود که خدا مى ‏فرماید

«من شقاء عبدی ان یعمل الاعمال و لا یستخیرنی; از بدبختى بنده من آن است که کارى از کارهایش را بدون استخاره (طلب خیر) از من انجام دهد. (1)


پیشوایان معصوم ما علیهم السلام کیفیت این استخاره را چنین‏ تعلیم داده‏ اند:

امام باقر علیه السلام فرمود: «پدرم امام سجاد علیه السلام هر گاه مى ‏خواست کارى انجام دهد، وضو مى ‏کرد و دو رکعت نماز مى ‏خواند، بعد از نماز، دویست‏ بار از درگاه خدا، طلب خیر مى ‏کرد، سپس دعا مى ‏کرد و بعد، آن کار را انجام مى ‏داد. (2)

و نیز روایت‏ شده است که امیر مؤمنان على علیه السلام در کیفیت این استخاره فرمود:

«ابتدا دو رکعت نماز بخوان، بعد صد بار بگو: استخیر الله، یعنى از خدا طلب خیر مى ‏کنم‏» آن گاه دعا کن و سپس کار خود را انجام بده. (3)

ابو یعفور مى‏ گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که در کیفیت این استخاره چنین فرمود:

«نخست، خدا را تمجید کن و حمد و ثناى الهى را به جا آور و بعد بر محمد صلى الله علیه و آله و آلش صلوات بفرست، آن گاه بگو:

«اللهم انى اسالک بانک عالم الغیب و الشهادة، الرحمن الرحیم، و انت علام الغیوب، استخیر الله برحمته‏» .

«خدایا از درگاه تو مسالت مى ‏نمایم، اى خدایى که به آشکار وپنهان آگاه هستى، بخشنده و مهربانى و بر همه نهان‏ ها آگاهى کامل دارى، بر اساس رحمتت از درگاه‏ات، طلب خیر و صلاح مى‏ کنم‏» .

آن گاهامام صادق علیه السلام فرمود: «اگر کار، مهم و مشکل بود، دعاى فوق را صد بار بخوان و اگر آسان بود، سه بار بخوان‏» . (4)

پس مطابق اکثر روایات، این نوع استخاره فقط براى رفع حیرت و سرگردانى نیست‏ بلکه در همه مراحل یک کار، خوب و پسندیده و راه‏گشاست.و اگر این کار بعد از نماز و دعا و با طهارت و حضور قلب باشد، قطعا بهتر است چون امام صادق علیه السلام در مورد همین استخاره مطلق فرمود:

صل رکعتین و استخر الله فو الله ما استخار الله تعالى مسلم الا خار الله له البتة; دو رکعت نماز بخوان و از خدا طلب خیر کن، سوگند به خدا هیچ مسلمانى از درگاه خدا طلب خیر نکرد، مگر این که قطعا خداوند، خیر او را فراهم سازد. (5)



1.بحار الانوار، ج 91، ص 222.

2.علامه محمد باقر مجلسى، مفاتح الغیب، تحقیق سید مهدى رجائى (چاپ دوم: بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، 1369) ص 16- 17.به نقل از: مکارم الاخلاق، ص 322.

3.مفاتح الغیب، ص 17.

4.بحار الانوار، ج 91، ص 256.

5.مکارم الاخلاق، ص 373.


بنقل از کتاب کندوکاوی درباره استخاره و تفال ابوالفضل طریقه دار

 

بدان که سیّد بن طاوس فرموده کلامى که حاصلش این است که من نیافتم حدیث صریحى در آنکه انسان استخاره کند براى غیر خود و لکن یافتم احادیث بسیار که امر شده در آن بر قضاء حاجات اخوان به دعوات و سایر توسّلات بلکه در اخبار از فوائد دعا بر اخوان چندان ذکر شده که محتاج به ذکر نیست و استخاره نیز از جمله حاجات و از جمله دعوات است زیرا که انسان را که تکلیف کرد شخصى به استخاره کردن براى او پس حاجتى براى او وارد کرده پس آن شخصى که مباشر استخاره مى شود مى خواهد استخاره براى خود کند که آیا صلاح است که بگوید بکن یا نه و مى خواهد براى آن شخص که به او گفته استخاره کند که آیا مصلحت است در فعل یا در ترک و این از چیزهائى است که داخل است در تحت عموم روایات به استخارات و به قضاء حاجات . علامه مجلسى (ره ) فرموده که کلام سیّد در جوازاستخاره براى غیرخالى از قوّت نیست بجهت عمومات خصوص در وقتى که قصد کند نائب از براى خود که بگوید به شخص مستخیر بکن یا مکن چنانکه سیّد به آن اشاره فرموده و این حیله اى است براى داخل کردن استخاره را در تحت اخبار خاصّه لکن اولى و احوط آن است که صاحب حاجت خودش استخاره کند براى خود زیرا که ما ندیدیم خبرى که وارد شده باشد در جواز وکالت در استخاره و اگر این جایز یا راجح بود اصحاب سؤ ال مى کردند از ائمّه علیهم السلام و اگر سؤ ال کرده بودند نقل مى شد براى ما لااَقلّ در یک روایتى بعلاوه آنکه مُضْطَرّ اولى است به اجابت و دعاى او اقرب است به خلوص نیّت انتهى

 

 

 

یکبار آقا مصطفی فرزند امام درطفولیت ازخانه بیرون رفته ، مفقود میشود ، خانواده امام با دستپاچگی ازامام میخواهند برود آقا مصطفی را پیداکند ، امام که طبق معمول عجله ای نداشته ، با آرامش عمل میکند ، موجب عصبانیت اهل بیت شده ، برسرایشان فریاد میزنند : بچه گم شده ممکن است بلائی سرش بیاید!

امام میفرمایند : ازمنزل بیرون آمدم درحالی که نمیدانستم به کدام طرف بروم ، لذا بنا را براستخاره گذاشتم ، به هر طرف که استخاره خوب می آمد میرفتم ، از چند گذر ومحله گذشتم تا اینکه به یک هشتی رسیدم استخاره کردم داخل هشتی بروم ؟ خوب آمد وارد هشتی شدم دیدم آقا مصطفی روی یکی از سکوهای هشتی نشسته ، گریه می کند وچند خانم وبچه های هم سن وسالش بیسکویت به دست او میدهند واورا آرام میکنند ، ازآنان تشکرکرده بچه را بغل کردم وبه منزل آوردم.

 

 

به نقل از حجه الاسلام آل کاظمی