سوال: آیا برای ازدواج می توان استخاره نمود؟ شرایط آن چیست؟ عمل به استخاره در این نوع موارد واجب است؟
- ۱۴ اسفند ۹۱ ، ۱۵:۵۸
سوال: آیا برای ازدواج می توان استخاره نمود؟ شرایط آن چیست؟ عمل به استخاره در این نوع موارد واجب است؟
عمل به استخاره در صورت منفی شدن جواب
استخاره کردن از قرآن و در صورت جواب منفی عمل به آن چه مسئله ای پیش می آورد؟ کلا فلسفه استخاره از قرآن چیست؟
استخاره نوعی مشورت با خداوند است بدین معنی که اگر انسان در انجام یا ترک کاری مردد شود ابتدا در اطراف آن و آثار و لوازم و توابعش فکر و اندیشه می کند اگر به نتیجه ای رسید طبق آن عمل می کند وگرنه با افراد کاردان و با تجربه و آگاه در مورد آن مشورت می کند اگر به نتیجه رسید طبق آن عمل می کند در غیر این صورت با خداوند از طریق استخاره مشورت می کند و مطابق آن عمل می کند.
البته عمل به استخاره واجب نیست ولی خوب است بی جهت با آن مخالفت نگردد مگر این که مدت زمانی بگذرد که در این صورت مخالفت با آن پس از پرداخت صدقه ای بی مانع است.
استخاره گرفتن بصورت عادت
آیا عادت قرار گرفتن استخاره در تمام امور ریز و درشت باعث سلب اختیار و مسئولیت نمی شود؟ یعنی به هر حال ممکن است روز قیامت گریبان شخص را بگیرند که چرا در فلان انتخاب، (با این که مرتکب حرامی نشدی) فلان کار را نکردی که منافع بیشتری در آن بود؛ و باید از علم و عقل و شواهد مختلف استفاده می کردی نه این که با استخاره خیال خود را راحت کنی...
باید توجه داشت استخاره مربوط به جائی است که انسان نه با علم و عقل خود بتواند راه را تشخیص دهد و نه از طریق مشاوره بطوریکه حیران و سرگردان شود در غیر این موارد استخاره صحیح نیست.
عمل نکردن به استخاره
آیا در صورت انجام استخاره، عمل به آن واجب است؟
عمل به استخاره واجب نیست ولى حتّى الامکان مخالفت نشود مگر این که مدّت قابل ملاحظه اى تأخیر بیندازد و بعد اقدام کند.
تجدید استخاره
آیا در مورد ازدواج، تجدید استخاره جایز است به چه روش؟
در هیچ مورد تجدید استخاره درست نیست مگر این که مدّت قابل ملاحظه اى بگذرد یا شرایط مورد استخاره تغییر کند.
استخاره و تفأل به قرآن
آیا استخاره وتفأل با استفاده از کلام الله مجید براى خود و دیگران جایز است.
استخاره با قرآن اشکالى ندارد ولى بهتر است از تفأل به قرآن خود دارى شود.
عمل به نتیجه استخاره
آیا پس از انجام استخاره موظف به انجام آن هستیم؟
عمل به نتیجه استخاره وجوب شرعی ندارد.
تفأل به قرآن هنگام تحویل سال
موقع تحویل سال همسرم قرآن را به نیت چگونگی احوال ما در سال جدید باز کرد و آیه «کل نفس ذائقة الموت» که در وسط صفحه بود به چشمش خورد، بعد خودم چند بار تفأل زدم و هر بار آیاتی با همین مضمون می آمد. از آن روز به بعد به کلی به هم ریخته ام و خیلی نگران همسرم هستم. لطفاً ما را راهنمایی کنید.
فال گرفتن با قرآن اعتباری ندارد و حتی در بعضی موارد اشکال شرعی دارد؛ تنها می توان با قرآن استخاره کرد. در فرض سوال، صدقه ای بپردازید و نگران نباشید.
استخاره اینترنتی
ببخشید این استخاره های اینترنتی که موجوده درسته؟
استخاره های اینترنتی خالی از اشکالی نیست مگر اینکه طوری برنامه ریزی شود که یک فرد حقیقی به آن پاسخ دهد.
چون استخاره جزو موارد مادی و به اصطلاح علمی نیست با واکنش کسانی که در این باره اطلاع لازم را ندارند مواجه می شود و معمولاً تمام کسانی که با سنّت استخاره مخالفت میکنند و یا اعتقاد چندانی به آن ندارند، چند شبهه اساسی مطرح میکنند که این مطلب به شما در پاسخ دادن به این شبهات کمک می کند.
هر چند که در احادیث موجود در خصوص استخاره از ناحیه معصومین علیهم السلام به حکمت استخاره تصریحی نشده است؛ ولی با مطالعه و ملاحظه احوال کلّی این دسته از روایات و تأمّل در سیاق آنها چنین به دست میآید که حکمتهای مهمی در تشریع این سنّت حسنه دخالت دارند و ما در این بخش به تبیین موارد مهمّ آنها میپردازیم:
1. تقویت روحیه حضور و ارتباط قلبی با خالق هستی
شکّی نیست که مسأله حضور و تقویت آن در وجود انسان، یکی از مباحث مهمّ سلوکی و عرفانی است که در روایات زیادی به آن توصیه شده است. به این معنا که شخص مؤمن سالک، بایستی تا میتواند یاد پروردگار خود را در اعماق دل جای دهد و همیشه خود را در محضر پروردگار ببیند و در واقع، به این باور و یقین برسد که تمام عالم محضر اوست و هیچ امر کوچکی از سیطره حکومت و تسلّط پروردگار خارج نیست و هر چه هست از اوست و اوست که مالک حقیقی آسمانها و زمین و هر آنچه در آنهاست میباشد.
با تأمّلی کوتاه در مقوله استخاره، برای مخاطب روشن خواهد شد که تمسّک به سنّت حسنه استخاره، در تقویت و بارور نمودن روحیه حضور و تضعیف روح غفلت از قدرت لا یزال الهی در اعماق جان استخارهکننده تأثیر به سزایی دارد.
2. بهرهگیری از ادعیه
بسیاری از روشهایی که برای استخاره ذکر گردیده، توأم با ذکرها و توسّلات پرمغز و پرمحتوایی هستند که اگر استخارهکننده متوجه معانی آنها گردد، بهره معرفتی و ارتباطی ویژهای در این زمینه خواهد برد
.
3. تقویت روحیه توکّل، تفویض و ایمان
وقتی استخارهگر در جهت انجام امر مهمی (البته با رعایت شرایط و اصول آن) به سمت استخاره رو میآورد، پر واضح است که او در پی یک جوشش باطنی و ایمان قلبی به حکمت و قدرت لا یزال الهی، خود را در برابر اراده و مشیّت پروردگار متعال عاجز میبیند و متواضعانه سر تسلیم فرود میآورد و با تمسّک به یکی از راههای استخاره، از مصلحت و خیرخواهی حضرت متعال در خصوص تصمیم خود بهرهمند میگردد و سپس در مقابل جواب استخاره تسلیم میشود و در نهایت، عاقبت امر خود را به خداوند تفویض مینماید و به او توکّل میکند، هر چند که او از تلاش و کوشش خود نیز دست برنمیدارد؛ ولی با توکّلی بیشتر و ارتباطی تنگاتنگتر با خالق خود، توأم با روحیّه رضا، در مسیر تصمیم خود گام برمیدارد.
4. تضعیف استبداد رأی
گاهی اوقات انسانها به خاطر ضعف قدرت در مهار نفس و کمبود روحیه ایمان ـ حدّاقل در برخی از کارها ـ فریب نفس و شیطان را خورده و از استبداد رأی خاصّی برخوردار میشوند و فکر میکنند تنها آنچه آنها میگویند درست است و هر کس که با اندیشه آنها مخالفت کند، ناحق است و هیچ احتمال خطا و اشتباهی به خود راه نمیدهند و لجوجانه از تصمیم خود دفاع میکنند، بدون آنکه در مورد مخالفان خود یا سخن آنها اندک تأمّلی روا دارند.
یکی از راههایی که در چنین مواقعی میتواند مؤمن را از استبداد رأی پایین بیاورد، تمسّک به این سنّت حسنه است. در چنین مواقعی مؤمن پس از تفکّر و تأمّل زیاد و شنیدن سخنان مخالفان، اگر نتواند از نظریّه خود دفاع منطقی لازم را بنماید و یا دلایل کافی برای ردّ مخالفان خود ارائه دهد، دست به استخاره میزند و با شنیدن جواب حکمتآمیز حاصل از استخاره، نفس خود را آرام میسازد و متواضعانه حقیقت را میپذیرد.
مرحوم علامه مجلسی در کتاب شریف «بحار الانوار» پس از نقل بسیاری از روایات مربوط به استخاره، در راستای این چند حکمت که تا اینجا ذکر شد، چنین میفرماید: استخاره این است که انسان در رأی خود مستبد نباشد و تنها به رأی و اندیشه خود تکیه نکند؛ بلکه به خداوند متعال توسّل نموده، در تمام امور خود به او توکّل کند و به جهل و نادانی خود نسبت به مصالح خود اقرار نماید و تمام این امور را به خداوند تفویض کند و از او بخواهد تا هر چه که خیر و صلاح دنیا و آخرتش در آن است برای او پیش آورد، همانگونه که عبد نادان و عاجز با مولای عالم و قادر خودش این کار را میکند. پس عمل خویش را با یکی از روشهایی که در استخاره گذشت، چه با نماز و چه بدون آن؛ بلکه تا آنجا که ممکن است با دعا و نیایش توأم سازد و سپس کاری را که میخواهد، انجام دهد و به هر چه که در ازای کارش از منفعت و ضرر به او میرسد، راضی گردد
.
5. قاعده لطف و هدایت پروردگار
یکی از مهمترین حکمتهای این سنّت حسنه «قاعده لطف» پروردگار است که مطابق آن، بندگان مؤمن خود را به سمت خیر و صلاح رهنمون میشود.
هر چند عنصر عقل در انسان از جایگاه بسیار ویژهای برخوردار میباشد، و در واقع وجه تمایز انسان با سایر مخلوقات الهی به حساب آمده است؛ ولی هر انسانی در برخی از موارد، در مقام انجام فعلی و یا ترک آن، و یا در انتخاب یکی از دو عمل معیّن، آن چنان در مقام تردید و شک دست و پا میزند که عقل نمیتواند او را از این تردید بیرون بیاورد. در اینجاست که شریعت مقدّسه اسلامی، سنّتی به نام استخاره پایهریزی نموده است تا بنده مؤمن با تمسّک به آن، از این تردید بیرون آمده و لطف و فضل الهی به یاری او برسد و او را به سمت تصمیمی که خیر و صلاح دنیوی و آخرتی دارد، رهنمون سازد و از تصمیماتی که به صلاح او نیست، مصون بماند؛ چرا که خداوند متعال به خیر و صلاح بندگان خود از هر کسی داناتر بوده، خیرخواهی آن مُنصح یکتا برای بندگان خود ثابت شده است.
6. آرامش قلبی مؤمن
پر واضح است در شرایطی که برای مؤمن حالت تردید و دودلی روی میدهد، یکی از اموری که ضمن رهنمون کردن او به سمت خیر و صلاح، او را از عالم تردید و اضطراب بیرون میآورد و آرامشی خاص به ذهن و قلب او میبخشد، و او را نسبت به آنچه که تقدیر الهی است راضی میگرداند، سنّت استخاره است.
و آن به چندین طریق منقول است:
اول:
آن است که سید (رضى اللّه عنه) در فتح الابواب و ابن تلّعکبرى (رحمه اللّه) در مجموع الدعوات روایت کرده اند از احمد بن محمد بن یحیى که گفت: بعضى از دوستان ما اراده کرد که از براى تجارت بیرون رود، پس گفت: بیرون نمى روم تا بروم به خدمت حضرت امام جعفر صادق (صلوات اللّه علیه) و بر او سلام کنم و در کار خود مشورت کنم و استدعاى دعا از آن حضرت بکنم.
پس به خدمت آن جناب رفت و عرض کرد که من اراده دارم که براى تجارت بیرون بروم و سوگند یاد کرده ام که بیرون نروم تا به خدمت شما برسم و با شما مشورت کنم و طلب دعا از خدمت شما بکنم.
حضرت براى او دعا کردند و فرمودند: که بر تو باد به راست گویى، و عیب متاع خود را در تجارت پنهان مکن، و کسى را که امیدوار احسان خود کرده باشى مغبون مگردان که آن در بدى مانند سود گرفتن است، و از براى مردم مپسند مگر چیزى را که براى خود مىپسندى، و حق بده و حق بگیر، و مترس و اندوهناک مباش از کمّى روزى، به درستى که تاجر راست گو با ملائکة نیکوکار گرامى نزد پروردگار در قیامت محشور مىشود، و اجتناب کن از سوگند یاد کردن در خرید و فروش، زیرا که سوگند دروغ صاحبش را از حق خود نگیرد و حق مردم را تمام بدهد.
در روایت است که مردی تصمیم داشت به سفر تجارت برود. خدمت امام صادق(ع) رسید و درخواست استخاره ای داد. استخاره اش بد آمد، آن را نادیده گرفت و به سفر رفت؛ اتفاقا به اوخوش گذشت و سود فراوانی هم برد اما از آن استخاره در تعجب بود.پس از مسافرت خدمت امام (ع)رسید و عرض کرد:
یابن رسول الله! یادتان هست چندی قبل خدمتتان رسیدیم، برایم استخاره کردید و بدآمد، استخاره ام برای سفر تجارت بود، به سفر رفتم، سود فراوانی بردم و به من خوش گذشت!
امام صادق(ع) تبسمی کرد و به او فرمود: در سفری که رفتی یادت هست در فلان منزل خسته بودی، نماز مغرب و عشایت را خواندی.شام خوردی و خوابیدی و زمانی بیدار شدی که آفتاب طلوع کرده ونماز صبح تو قضا شده بود؟
عرض کرد: آری، ای فرزند رسول خدا(ص).
حضرت فرمود: اگر خداوند،دنیا و آنچه را در دنیا است به توداده بود، جبران آن خسارت (قضاشدن نماز صبح) نمیشد.
آقای امامی کاشانی طی نامهای به تاریخ 14/12/67 به محضر امام خمینی(س)، نظر ایشان را درباره چند استخاره که برای تغییر رشته تحصیلی فرزندشان از پزشکی به تحصیل در حوزه علمیه قم گرفتهاند، جویا شده است. امام خمینی(س) در پاسخ چنین مرقوم فرمودهاند:
بسمه تعالی
فرزند خود را آزاد گذارید تا هر راهی که میخواهد انتخاب کند. شما و مادرش هم دعا کنید تا در آن راه موفق گردد.
روحالله الموسوی الخمینی
کتاب شریف مفاتیح الجنان
مجموعه ای ادعیه،زیارات، مناجات، نمازهای مستحبه و بعض اعمال مخصوصه ایام سال است که مرحوم صقه المحدثین شیخ عباس قمی از کتب معتبری نظیر اقبال سیدبن طاووس و مصباح کفعمی و زادالمعاد علامه مجلسی جمع آوری نموده و از معتبرترین کتب شیعیان محسوب می شود. این مجموعه بارها ترجمه شده است لکن اشهر ترجمه های آن از استاد الهی قمشه ای و علامه مصباح زاده می باشد. شیخ عباس قمی بعد ها مطالبی به کتاب الحاق نموده که در بعضی نسخ آن موجود است و به ملحقات مفاتیح الجنان معروف است.
فهرست مفاتیح بدین شرح است:
آقای بهجت از قول آیت الله بروجردی می فرمودند:
ایشان به کسبه و تجار می فرمود در مورد تجارت استخاره نکنید. زیرا اگر زیان دیدید خیال می کنید استخاره شما را ورشکسته کرده است! این گونه افراد نمی دانند اگر استخاره نمی کردند و اقدام می کردند به چه هلاکتی بدتر از آن چه پیش آمده مبتلا می شدند.
«علی بن ابراهیم» در تفسیر و «حِمْیَری» در «قُرْبُ الاَسْناد» روایت کرده اند از «علی بن اسباط» که گفت: رفتم به خدمت حضرت امام رضا علیهالسلام و گفتم میخواهم به سفر مصر بروم و نمیدانم از راه دریا بروم یا از راه صحرا. حضرت فرمود که برو به مسجد حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم در غیر وقت نماز واجب و دو رکعت نماز بجا آور و بعد از آن صد و یک مرتبه بگو «استخیرُ اللّه» و به روایت حمیری صد مرتبه بگو.
«کلینی» و «شیخ» به سند صحیح از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده اند که دو رکعت نماز بکن و طلب خیر خود از حق تعالی بکن، پس به خدا سوگند میکنم که هیچ مسلمان، طلب خیر از خدا نمیکند مگر آنکه البته آنچه خیر اوست خدا به نزد او میآورد.
«ابن بابویه» و «شیخ طوسی» و دیگران به سند معتبر از حضرت صادق علیهالسلام روایت کرده اند که هرکه هفتاد مرتبه این دعا را برای طلب خیر از خدا بخواند، البته خدا آنچه خیر اوست برای او مقدر میگرداند: یا اَبْصَرَ النّاظِرین وَ یا اَسْمَعَ السامِعین و یا اَسْرَعَ الحاسِبین و یا اَرْحَمَ الرّاحمین و یا اَحْکَمَ الْحاکِمین، صَلّ علی محمدٍ و اهل بَیْتهِ وَ خِرْلی فِی الْاَمْرِ الَّذی أَرَدْتُ.
«ابن بابویه» و «سید» روایت کرده اند که «محمد بن خالد قسری» از حضرت صادق علیه السلام سؤال کرد از طریق استخاره فرمود که: در آخر رکعت های نماز شب در سجده صد و یک مرتبه بگو «اَسْتَخیرُ اللّهَ برحمتِهِ» و به روایت دیگر صد مرتبه.
به سند معتبر دیگر روایت کرده اند که هرگاه حضرت صادق علیهالسلام اراده میفرمودند که غلامی یا چهار پایی بخرند یا امر آسانی یا حاجت سبکی داشتند، برای آن هفت مرتبه طلب خیر از حق تعالی میکردند. و اگر امر عظیمی اراده میکردند صد مرتبه طلب خیر میکردند و اَقلّش «استخیرُ اللّه برحمتِهِ» است.
به سند معتبر از حضرت امام موسی علیه السلام روایت است که مردی به خدمت آن حضرت آمد و گفت: فدای تو شوم، میخواهم به سفری بروم و میخواهم مرا تعلیم استخاره نمایی که اگر خیر من در این سفر باشد برای من میسر گرداند و اگر برای من شر باشد از من بگرداند. حضرت فرمود که میخواهی به این سفر بروی؟ گفت: آری. فرمود: این دعا بخوان تا برای تو خیر شود «اللّهم قَدِّر لی ما أَرَدْتُ وَاجْعَلْهُ خَیرا لی فَاِنَّکَ تَقْدِرُ علی ذلک»
«سهل قمی» گفت: من در مکّه معظّمه مجاور بودم، پس رفتم به مدینه و بخدمت حضرت امام محمد تقی علیهالسلام مشرف شدم و اراده داشتم که از حضرت سؤال (تقاضا) کنم از برای شرف و کرامت جامهای را که بپوشم و میسر نشد که سؤال کنم تا وداع کردم و بیرون و خواستم که از مدینه بیرون روم، باز به خاطرم رسید که عریضه به خدمت حضرت بنویسم و جامه را سؤال کنم، چون ترددی داشتم عریضه را نوشتم و رفتم به مسجد حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم و دو رکعت نماز استخاره کردم و بعد از آن صد مرتبه طلب خیر از خدا کردم، پس در دلم افتاد که نامه را نفرستم، نامه را دریدم و از مدینه بیرون رفتم. چون روانه شدم دیدم که خادم آن حضرت میگردد و سؤال از مکان من میکند، چون به من رسید دستمالی به من داد که دو پارچه بسیار خوش قماش نازک در میان آن پیچیده بود و گفت: مولای تو این جامهها را برای تو فرستاده است، پس «احمد بن محمد بن عیسی» راوی حدیث گفت که: در آن زودی «محمد بن سهل» به رحمت خدا رفت و من او را غسل دادم و در همان جامهها که حضرت فرستاده بودند او را کفن کردم.
«کلینی» و «شیخ» و «سید» و «طبرسی» به سند صحیح روایت کرده اند که «ابن اسباط» اراده مصر داشت و در راه دریا و صحرا مردد بود. حضرت امام رضا علیهالسلام فرمود: که برو به سجده و در غیر وقت نماز واجب و دو رکعت نماز بکن و صد مرتبه طلب خیر خود از خدا بکن و آنچه در دلت میافتد به آن عمل کن.
شیخ در «مجالس» به سند معتبر از امام علی نقی علیهالسلام روایت کرده است که حضرت صادق علیهالسلام فرمود: هرگاه یکی از شما را حاجتی عارض شود باید که مشورت با پروردگار خود بکند. گفتند: چگونه مشورت کند؟ فرمود: بعد از نماز فریضه به سجده رود و صد مرتبه بگوید: «اللّهُم خِرْلی» پس متوسل شود به ما و صلوات فرستد بر ما و ما را شفیع گرداند در درگاه خدا، پس آنچه حق تعالی به دلش میاندازد به آن عمل کند و این مطالب را اگر به فارسی بگوید نیز خوب است.
«سید» به سندهای صحیح و معتبر روایت کرده است که مردی به حضرت امام محمد جواد علیهالسلام عریضه در باب فروختن ملکی نوشت، در جواب نوشتند: دو رکعت نماز به جا آور و بعد از آن صد مرتبه طلب خیر خود از خدا بکن و در اثنای استخاره با کسی سخن مگو تا صد مرتبه تمام شود، پس اگر در دلت بیفتد فروختن آن ملک، بفروش.
«اسحاق بن عمار» به خدمت حضرت صادق علیهالسلام عرض کرد که بسیار واقع میشود که امری را اراده میکنم و بعضی مرا امر میکنند به آن و بعضی نهی میکنند. حضرت فرمود: هرگاه چنین باشد دو رکعت نماز بکن و صد و یک مرتبه طلب خیر از خدا بکن، پس نظر کن که کدام یک در دل تو حج را است، پس آن را بکن که ان شاء اللّه خیر تو در آن است و باید که طلب خیر را در عافیت بکنی، یا آنکه بگویی: «استخیرُ اللّه بَرحمتِهِ خِیَرَةً فی عافیةٍ» زیرا که بسا باشد که خیر آدمی در بریدن دست او باشد یا در مردن فرزند او یا در رفتن مال او؛ یعنی: هرچند خیر در اینها باشد اما چون اکثر خلق صبر بر این بلاها نمیتوانند کرد و حق تعالی قادر است بر آنکه خیر را در اموری قرار دهد که مقرون به عافیت از این بلاها باشد، پس در دعا باید که شرط عافیت بکند.
بدان که مشورت کردن با برادران مؤمن عاقل، از اَهمّ امور است و تأکید بسیار در آیات و اخبار در آن وارد شده است، چنانچه حق تعالی برای تعلیم سایر بندگان و تألیف قلوب مؤمنان و امتحان منافقان حضرت رسالت پناه صلیاللهعلیهوآلهوسلم را که صاحب عقل کل بود و خاطر مقدسش اسرار وحی الهی و مشرق انوار الهامات نامتناهی بود خطاب نمود که «... وَ شاوِرهُم فی الْاَمْرِ فَاِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّل عَلَی اللّه اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوکلِّین». یعنی با صحابه مشورت کن در امر جهاد و غیر آنکه اراده مینمایی، پس چون عزم کنی بر آنچه ما بر زبان ایشان جاری میسازیم و به خاطر مقدس تو میاندازیم، پس توکل کن بر خدا و کار خود را به او بگذار و اعتماد بر غیر او مکن، به درستی که خدا دوست میدارد آنها را که در همه امور بر خداوند خود توکل می کنند.
بدان که امر آن حضرت به مشوره برای تعلیم سایر بندگان و تطییب خاطر مؤمنان و مصالح بسیار، دیگر باز امر فرمود به توکل و اعتماد بر جناب مقدس و او و تفویض امور خود به علم کامل و لطف شامل او، پس با ارتکاب مشورت باید که اعتماد بر آرای خلق نکند و خیر خود را از علاّم الغیوب طلب کند تا آنچه خیر اوست حق تعالی بر زبان ایشان جاری گرداند.
در جای دیگر فرموده است: «والذین استجابوا لِرَبِّهِم وَ اَقامُوا الصَّلاةَ و أمْرُهمْ شُوری بَیْنَهُمْ و مِمّا رزقناهُمْ یُنْفِقُونَ.» پس مدح کرده است جماعتی را که اجابت میکنند پروردگار خود را در هر امری از امور دین که ایشان را به سوی آن میخواند و نماز را بر پا میدارند در اوقات فضیلت با شرائط و آداب آن و کار ایشان مشورت است در میان ایشان، یعنی مستبد به رأی خود نمیباشند و در هر کار با یکدیگر مشورت میکنند و از آنچه به ایشان روزی کردهایم از مال حلال در راه رضای ما انفاق میکنند. و از این آیه کریمه نهایت مبالغه در مشورت ظاهر می شود.